داستان‌های قرآنی و مذهبی
https://www.aparat.com/v/g23n12o ماجرای کشیدن خلخال از پای زن یهودی داستان‌های قرآنی و مذهبی در ای
🌺🍃 خطبه بیست‌و‌هفتم ‌نهج‌البلاغه (خطبه ۲۷ - خطبه در نكوهش اصحاب از نرفتن به جهاد) إستنهاض الناس: أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ. فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ. وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ، فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً. 2️⃣ دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان: ❗️آگاه باشيد من شب و روز، پنهان و آشكار، شما را به مبارزه با شاميان دعوت كردم و گفتم پيش از آن‌كه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد كنيد، ❗️♨️ به خدا سوگند، هر ملّتى كه درون خانه خود مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد. امّا شما سستى به خرج داديد، و خوارى و ذلّت پذيرفتيد، تا آنجا كه دشمن پى‌درپى به شما حمله كرد و سر زمين‌هاى شما را تصرّف نمود. و اينك، فرمانده معاويه، (مرد غامدى) با لشكرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، «حسّان‌بن‌حسّان بكرى» را كشته و سربازان شما را از مواضع مرزى بيرون رانده‌است. 👂به من خبر رسيده كه مردى از لشكر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دست‌بند و گردن‌بند و گوشواره‌هاى آنها را به غارت برده، در حالى كه هيچ وسيله‌اى براى دفاع، جز گريه و التماس كردن، نداشته‌اند. لشكريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون‌اين‌كه حتّى يك نفر آنان، زخمى بردارد، و يا قطره خونى از او ريخته‌شود، ⭕️ اگر براى اين حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است. فَيَا عَجَباً عَجَباً، وَ اللَّهِ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ، فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً حِينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمَى يُغَارُ عَلَيْكُمْ وَ لَا تُغِيرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ يُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ. فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي أَيَّامِ الْحَرِّ قُلْتُمْ هَذِهِ حَمَارَّةُ الْقَيْظِ أَمْهِلْنَا يُسَبَّخْ عَنَّا الْحَرُّ وَ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي الشِّتَاءِ قُلْتُمْ هَذِهِ صَبَارَّةُ الْقُرِّ أَمْهِلْنَا يَنْسَلِخْ عَنَّا الْبَرْدُ. كُلُّ هَذَا فِرَاراً مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ فَإِذَا كُنْتُمْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ تَفِرُّونَ، فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ مِنَ السَّيْفِ أَفَرُّ. شگفتا شگفتا، به خدا سوگند، اين واقعيّت قلب انسان را مى‌ميراند و دچار غم و اندوه مى‌كند كه شاميان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرّقيد. زشت باد روى شما و از اندوه رهايى نيابيد كه آماج تير بلا شديد. به شما حمله مى كنند، شما حمله نمى‌كنيد با شما مى‌جنگند، شما نمى‌جنگيد اين‌گونه معصيت خدا مى‌شود و شما رضايت مى‌دهيد. وقتى در تابستان فرمان حركت به سوى دشمن مى‌دهم، مى‌گوييد هوا گرم است، مهلت‌ده تا سوز گرما بگذرد، و آن‌گاه كه در زمستان فرمان جنگ مى‌دهم، مى‌گوييد هوا خيلى سرد است بگذار سرما برود. همه اين بهانه‌ها براى فرار از سرما و گرما بود. وقتى شما از گرما و سرما فرار مى‌كنيد، به خدا سوگند كه از شمشير بيشتر گريزانيد. داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm سخنان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در ایتا👇 eitaa.com/nahgolbalagh