النگو‌های طلا من معمولاً چند النگوی طلا در دست داشتم و عباس هر وقت النگوهای طلا را می‌دید، ناراحت می‌شد و می‌گفت: «ممکن است زنان یا دخترانی باشند که این طلاها را در دست تو ببینند و توان خرید آن را نداشته باشند؛ آنگاه طلاهای تو آنان را به حسرت وامی‌دارد و درنتیجه تو مرتکب گناه بزرگی می‌شوی. این کار یعنی فخرفروشی... در جامعه ما فقیر زیاد است؛ مگر حضرت زینب سلام‌الله‌علیها النگو به دست می‌کردند یا... .» حقیقت این است که روحیه زنانه و علاقه‌ای که به طلا داشتم باعث شده بود نتوانم از آن‌ها دل بکنم... بعد از شهادت عباس، به یاد گفته‌های او در آن روزها افتادم و تمام طلاهایم را به رزمندگان اسلام هدیه کردم. منبع: منبرک راوی: خانم زهرا بابایی شهید عباس بابایی داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm