داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم دهم امام هشتم؛ حضرت رضا علیه السلام چگونگی ولایت عهدی حضرت رضا (ع) ✅ هنگامی که حکومت امین (ششمین خلیفه عباسی) سقوط کرد و حکومت سراسر قلمرو اسلام، برای مأمون (هفتمین طاغوت عباسی) استقرار یافت، مأمون نامه‌ای برای امام رضا (ع) (که در آن روز در مدینه بود) نوشت و در آن نامه، آن حضرت را به خراسان دعوت کرد. حضرت رضا (ع) به عللی از رفتن به خراسان، خودداری کرد و عذرخواهی نمود، ولی مأمون پیوسته برای آن حضرت نامه می‌نوشت و اصرار می‌کرد که باید به خراسان بیائی، سرانجام آن حضرت در یافت که چاره‌ای جز رفتن به خراسان نیست بناچار مدینه را به قصد خراسان ترک کرد و در آن روز پسرش امام جواد (ع) هفت سال داشت. ❇️ مأمون در نامه‌اش دستور داده بود که حضرت رضا (ع) از راه کوهستان (باختران و همدان) و قم نیاید، بلکه از راه اهواز و بصره بیاید (و این دستور به خاطر وجود شیعیان در مسیر راه اول بود که مأمون برای خود احساس خطر از شیعیان می کرد). حضرت رضا (ع) به راه خود ادامه داد تا به سرزمین خراسان رسید و در آنجا به شهر (مرو) که مأمون در آنجا بود، وارد گردید. مأمون به به حضرت رضا (ع) پیشنهاد کرد که می‌خواهم امر خلافت را به تو واگذار کنم، آن را برعهده بگیر. حضرت رضا (ع) (که می‌دانست نقشه‌ای در کار است) آن پیشنهاد را با قاطعیت رد کرد. سر انجام مأمون (مسأله ولی عهدی) را مطرح نمود و به حضرت عرض کرد: (باید مقام ولایتعهدی را برعهده بگیری). 💠 پس از گفتگوی بسیار، امام رضا (ع) فرمود: (مشروط به شروطی که از تو می‌خواهم) مأمون: هرچه خواهی بخواه. امام رضا (ع): (من مقام ولایتعهدی را به عهده می‌گیرم، به شرط آنکه امر و نهی نکنم و حکم و فتوی ندهم و کسی را نسب و عزل ننمایم و هیچ امری را که پا برجاست تغییر ندهم و از همه امور مرا معذور بداری) (305) ⭕️ (به این ترتیب، امام رضا (ع) ولایت عهدی را پذیرفت، که در حقیقت نامش بود و این پیشنهاد را نیز رد کرد زیرا معنی دخالت نکردن در هیچ‌یک از امور، بیان‌گر آن است که آن حضرت، ولایت‌عهدی مأمون ظالم را نپیرفته‌است). داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm