✅دیباج ۲۱۷
🔶همدوش آفتاب
📌جز اندیشههای روشن و جانهای پاک، حقیقت را درک نمیکند و آن را پذیرا نمیشود؛ چرا که حقیقت، والا و مقدس است و (جز پاكان بر آن دست نزنند.)
📌آنگاه که خورشید حقیقت «اسلام» از افق «مکه» سر زد و پرتو نورانیاش آسمان تیره از شرک و بتپرستی مکه را چون روز، روشن کرد، خفاشان تیرهاندیش به دخمههای تاریک شرک و کفر پناه بردند تا نور حقیقت دیدگانشان را نیازارد و بتوانند برای پنجهانداختن بر چهره آفتاب، دسیسهچینی کنند. شیطان همنشین آنان بود و با دمیدن در تنور اندیشههای ارتجاعی و متحجرانه آنان، اسباب مخالفت و دشمنی آنان با نورانیت اندیشه وحی را رقم میزد. پس از آنکه استواری پیامبر (ص) در ابلاغ رسالت خویش، تطمیعهای آنان را ناکام گذاشت، از در تهدید و آزار و اذیت وارد شدند و برای پیامبر (ص) رنج و زحمت بسیار آفریدند تا هم او را در گسترش دعوت خویش ناکام سازند و هم دیگران را از گردآمدن در پرتو آفتاب وجودش دور نمایند؛ دیگرانی که آشکارشدن حقیقت برایشان مساوی بود با به زیر کشیدن سران مشرک مکه از اریکه قدرت و به خواری افکندن آنان و سرانجام رهایی مردمانی که سالیان دراز، سران قریش و دیگر سران مکه، طوق بندگی بر گردنشان افکنده بودند و کرامتشان را لگدمال هواهای نفسانی و اندیشه های متحجرانه خود کرده بودند.👇