✅حکایت روز دوازدهم
🔹دوازدهم محرم،همه عزاداری ها در آران وبیدگل تمام است اما اینکه ساعت۹ صبح کسی شیپور هیات بزند چیز عجیبی بود.
🔸درمدت کوتاهی درشهر ولوله افتاد که مرجع تقلیدشان آقای خمینی را درقم بازداشت کرده اند.برای مردمی که تا دیروز برای حسین(ع) ضجه میزدند و آرزوی یاری او در صحرای کربلا را درسر داشتند بسی گران بود که مرجعشان را دربند ببینند.لذا با قرآن و پرچم عزای حسین(ع)مثل روز عاشورا اما اینبار با چوب و چماق عازم بخشداری شدند.در پیشانی جمعیت چندتن از روحانیون خوش نام شهر دیده میشدند.
🔹در جلو بخشداری تصمیم برآن شد تا بطرف کاشان حرکت کنند.لذا جمعیتی حدود ۵۰۰ نفر با پای پیاده عازم کاشان شدند. در بین راه مامورین ژاندارمری راه کاشان را بسته بودند.اما جمعیت برای باز کردن راه و حرکت به سمت کاشان با دادن شعار استقامت میکردند. مأمورین با شلیک ۲۸ تیر جمعیت را وادار به عقبنشینی و بازگشت کردند.اما در شهر گویا خبرهای دیگری هم بود.
🔸برخی از جماعت بهایی شهر با شنیدن خبر دستگیری مرجع شیعیان و بهم ریختگی اوضاع شروع به متلک پراکنی و اهانت به آقای خمینی میکنند.همین موضوع موجب به خروش آمدن احساسات جوانان و حمله به اموال و دارایی ها ومغازه های آنها میشود.
🔹در این هنگام هجوم مأموران انتظامی به محلهها و کوچهها شروع شد.مقررات منع عبورومرور برقرار و با اعلان حکومت نظامی،دستگیری مردم و مبارزان آغاز شد.
🔸عصر روز چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲آتش و دود قیام در آران و بیدگل خاموش شد اما آتشفشان غیرت دینی تا امروز در دلهای مردمان این سرزمین گرم و آماده فوران است.
✍تحریریه طاووس بهشت