🟥🟪🟩🟨🟧 برگی از تاریخ سرخ شیعه
🟣🥀سر مطهر امام حسین صلوات الله علیه و شمر یهودی
🌕🥀زنی که همدست ابلیسی بنام 🎯شمرلعنت الله علیه نشد
🔴🥀قال الواقدي: لما حمل الشمر رأس الحسين عليه السلام جعله في مخلاة و ذهب به الى منزله فوضعه على التراب و جعل عليه اجانة فخرجت امرأته ليلا فرأت نورا ساطعا عند الرأس الى عنان السماء فجاءت الى الاجانة فسمعت أنينا تحتها فجاءت الى شمر فقالت رأيت كذا و كذا فأي شيء تحت الاجانة قال: رأس خارجي قتلته و أريد أذهب به الى يزيد ليعطيني عليه ما لا كثيرا قالت و من يكون؟ قال: الحسين ابن علي فصاحت و خرت مغشية فلما أفاقت قالت: يا شر المجوس أما خفت من اله الأرض و السماء ثم خرجت من عنده باكية و رفعت الرأس و قبلته و وضعته في حجرها و دعت نساء يساعدنها بالبكاء عليه و قالت: لعن اللّه قاتلك فلما جن الليل غلب عليها النوم فرأت كأن الحائط قد انشق بنصفين و غشي البيت نور و جاءت سحابة فإذا فيها امرأتان فأخذتا الرأس و بكتا فسألت عنهما فقيل انهما خديجة و فاطمة ثم رأت رجالا و في وسطهم انسان وجهه كالقمر ليلة تمه، فسألت عنه فقيل محمد و عن يمينه حمزة و جعفر و أصحابه فبكوا و قبلوا الرأس ثم جاءت خديجة و فاطمة الى امرأة الشمر و قالتا لها تمني ما شئت فان لك عندنا منّة و يدا بما فعلت فان أردت أن تكوني من رفقائنا في الجنة فأصلحي أمرك فانا منتظرون فانتبهت من النوم و رأس الحسين في حجرها فجاء الشمر لطلب الرأس فلم تدفعه اليه و قالت له يا عدو اللّه طلقني فإنك يهودي و اللّه لا أكون معك أبدا فطلقها فقالت و اللّه لا أدفع إليك هذا الرأس أو تقتلني فضربها ضربة كانت منيتها فيها و عجل اللّه بروحها الى الجنة.
🔵🌿واقدی نقل میکند که حامل سر مبارک امام حسین علیه السلام از کربلاء به کوفه برای بردن به نزد پسر زیاد ملعون شمر بن ذی الجوشن بود. وی شرح این قضیه را این طور نوشته: چون شمر ملعون سر فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله را به خانه آورد برای آنکه وقت گذشته بود ممکن نشد که به حضور پسر مرجانه ببرد سر را به خانه آورد و به روی خاک گذاشت و ظرفی بر روی آن سر مانند سرپوش نهاده رفت خوابید همسر شمر شب بیرون آمد دید نوری از اطراف آن ظرف به آسمان ساطع شده پیش آمد صدای ناله از زیر ظرف شنید به نزد شمر آمد و گفت: ای مرد بیرون رفتم چنین و چنان دیدم در زیر ظرف چیست؟گفت این سر یک خارجی است که خروج کرده بود سر او را می خواهم برای یزید بفرستم و عطای فراوان بگیرم آن زن گفت: نام آن خارجی را بگو کیست که نور از او ظهور می کند و سر بریده او حرف می زند؟شمر گفت: نامش حسین بن علی است زن یک صیحه کشید افتاد و غش کرد وقتی به هوش آمد گفت: ای بدتر از گبر آیا از خداوند بزرگ نترسیدی که پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله را کشتی و اکنون سر او را بدین خفت و خواری زیر ظرف رختشوئی نهاده ای پس زن گریان و نالان آمد ظرف را بلند کرده سر را برداشت و آن را بوسید و در روی دامنش نهاد و سپس سایر زنان خانه را خبر نموده و گفت: بیائید بر این غریب بگریید اگر مادر داشت او را بی گریه نمی گذاشت زنها آمدند در گریه با او کمک کردند حاصل در آخر شب که زن به خواب می رود در عالم واقعه می بیند خانه اش وسیع شده و ملائکه به صورت مرغان سفید پر شدند و دو زن مجلله که یکی جناب فاطمه علیها السلام و دیگری مریم مادر عیسی علی نبینا و آله علیه و علیهم السلام بود آمدند آن سر غرقه به خون را برداشته بنای گریه و زاری گذاشتند و دید مردهای بسیار با دیده های خونبار آمدند و میان ایشان پیغمبر آخرالزمان مثل ماه شب چهارده آن سر را گرفته بوسیدند و دست به دست می دادند و گریه می کردند پس دیدم خدیجه خاتون با
🟣🥀فاطمه زهراء سلام الله علیها به نزد من آمدند و فرمودند: آنچه می خواهی از ما بخواه و هر حاجت داری بطلب زیرا تو به گردن ما منتی داری که سر پسر ما را گرامی داشتی اگر می خواهی با ما در بهشت رفیق باشی برخیز کارهای خود را اصلاح کن و خود را به ما رسان زن شمر از خواب بیدار شد دید همان نحو سر به روی زانوی او است باز بنا کرد نوحه گری کردن بیشتر از پیشتر گریه کرد شمر دید قرار و آرام ندارد آمد سر را از زن بگیرد زن سر را نداد و گفت: ای ولدالزنا باید حکما مرا طلاق بدهی که مثل تو یهودی شوهر نمی خواهم و هرگز با تو به سر نخواهم برد شمر طلاق داد و گفت سر را به من بده و از خانه من بیرون برو زن گفت: بیرون می روم اما سر را به تو نمی دهم هر چه اصرار و اذیت و آزار کرد سر را نداد تا آنکه آن قدر تازیانه و لگد به آن زن زد که در زیر لگد از دار دنیا رفت و با فاطمه زهرا علیهاالسلام محشور شد.
📗اکلیل المصائب/ص۷۷۴.
📒التبر المذاب/ص۱۰۱.
📕إحقاق الحق و إزهاق الباطل/ج۲۷/ص۳۴۲.
📘از مدينه تا مدينه/ص۷۷۴/سید محمد جواد ذهنی تهرانی.
🕋اللهم عجل لولیک الفرج
💫♥️کانال شیعه اهل بیت
🌿🌿