•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود؛ لحظهای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد . همینطور کھ نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستیاش درآورد، کنار دروازه گذاشت و داد زد: بچهها کجا رفتید؟ بیایید براتون گردو آوردم😃🥜!