🔘
انواع رویکردها در تبیین علوم انسانی اسلامی
🔹
رویکرد فلسفه ی علم تجربی
در فلسفه علم از اعتبار استقراء و تجربه در دستیابی به گزاره های علمی و نقش پیش فرض ها و فرضیه ها در علم سخن به میان می آید برخی ضمن اذعان به محوریت استقراء و روش تجربی به عنوان معیار داوری در علم به نقش فرضیه در علم توجه دارند و دین را یکی از منابع مهم در ساخت پیش فرض ها و فرضیه های علمی می دانند که میتوان با محک تجربه به بررسی کارآمدی یا عدم کارآمدی آن پرداخت.
🔹
رویکرد معرفت شناختی
برخی از متفکران و نظریه پردازان بر این عقیده اند که روش شناسی تجربی در علوم انسانی بر نوع خاصی از معرفت شناسی استوار است. مباحث معرفت شناسی همچون تحلیل معرفت ابزار و منابع شناخت و نظریه ی صدق بر شکل گیری علوم انسانی تأثیرگذار است. در این رویکرد ادعا می شود که گلوگاه اصلی علوم انسانی موجود را باید تقلیل گرایی در معرفت و نقص معرفت شناسی حاکم بر آن دانست.
🔹
رویکرد جامعه شناختی معرفت
با توسعه ی جامعه شناسی معرفت و شناخت عوامل غير معرفتي تعين بخش معرفت بتدريج نقش عوامل غیر معرفتی همچون اراده ی انسان ، شرایط اجتماعی ، تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی بر شکل گیری و جهت گیری علم ، جدی تر شد و برخی ضمن نفی ملاک های معرفت شناسی و فلسفه ی علم در تحلیل علم بر نقش عوامل غیر معرفتی در تقویم علم تأکید دارند ؛ از این رو علوم انسانی را تابع ، اراده تعلقات نفسانی و تقویمات و شرایط اجتماعی می دانند
🔹
رویکرد جامعه شناسی علم
در جامعه شناسی ، علم علم یک نهاد اجتماعی و در ارتباط با سایر نهادهای اجتماعی قلمداد می شود و تأثیر و تأثر متقابل با یکدیگر دارند
موجب ایجاد قدرت برای یک جامعه می شود تحقق علم در جهان اجتماعی به زیر ساخت ها و زمینه های فرهنگی، مدیریتی ، اقتصادی و سیاست گذاری نیازمند است و بدون آنها امکان تولید علم وجود ندارد.
🔹
رویکرد انسان شناختی
از این منظر علوم، انسانی علوم ناظر به انسان است و بر نوعی انسان شناسی و تحلیل ابعاد وجودی و رفتاری انسان استوار است به نظر برخی متفکران مسلمان ، انسان موجودی ذوابعاد و دارای سطوح مختلف و قوا و نیازهای گوناگون است که در ارتباط با یکدیگرند و برای رسیدن به سعادت میبایست شناختی جامع از همه ی آن ابعاد و سطوح داشت و علوم انسانی را بر آن استوار کرد. اما علوم انسانی موجود از شناسایی همه ی این ابعاد و جوانب عاجز است و فقط بر طبیعت و وجه مادی انسان تمرکز دارد ؛ از این رو لازم است تا با توجه به انسان شناسی جامع اسلامی، زمینه ی تولید علوم انسانی متفاوت و متکاملی را فراهم کرد.
🔹
رویکرد فلسفه ی حیات
انسان در مسیر زندگی با پرسش های بنیادین و حالات نفسانی و مسائل انسانی مختلفی مواجه است که انسان را بر سر دوراهی همچون خیر یا شر زندگی یا مرگ ، آزادی یا تسلیم در برابر سرنوشت، عدالت و ظلم منفعت یا گذشت و ایثار قرار میدهد این امور همواره انسان را با خود مشغول میکند و در موقعیت های مرزی قرار میدهد و به امور انسانی جهت میدهد. پاسخ به این پرسش ها در شکل گیری علوم انسانی مطلوب تأثیر فراوانی خواهد
داشت.
🔹
رویکرد دین شناختی
برخی از نظریه ها بر ظرفیت و رسالت دین تأکید دارند و معتقدند دین اسلام از جامعیت و جاودانگی برخوردار است و برای پاسخ به نیازهای اساسی و ضروری بشر آمده است. اگر درک درستی از دین وحی ، عقل و رابطه ی دین و علم وجود داشته باشد براحتی میتوان به ارتباط تنگاتنگ علوم انسانی و دین اذعان کرد
🔗
برگرفته از کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشهی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای| بخش اول
@Economic_puzzle | پازل اقتصاد
📈👱♂📉