هدایت شده از عباس گودرزی
💥برگی از خاطرات(۲) 💢گاهی انسان در زندگی فردی مومن اما در زندگی اجتماعی سکولار می شود... _با توجه به ایام تصویب بودجه، تصمیم گرفتم این خاطره را به عنوان دومین شماره انتخاب کنم. _سالی از سال های مجلس یازدهم بود، قرار شد اعضای کمیسیون تلفیقِ بودجه مشخص شوند. برابر قانون آئین نامه داخلی مجلس، ۹ نفر از کمیسیون برنامه و بودجه و از کمیسیون های دیگر هم هر کدام ۳ نفر با رای اعضای کمیسیون انتخاب و معرفی می شوند. قبل از شروع کمیسیون به دو نفر از همکاران گفته بودم که شما را قبول دارم و به شما رای می دهم اگر ممکن است شما هم به بنده رای بدهید و تاکید کردم نه از باب بده بستان، بلکه واقعا از این باب که شما را خوب می بینم! آنها هم تاکید کردند که حتما به بنده رای خواهند داد! _در کمیسیون نشستیم، برگه ها توزیع شد، آقای کعب عمیر نماینده محترم شوش، صندلی بغل دستم می نشست، به بنده گفت که من به شما رای می دهم شما هم به بنده رای بده! عرض کردم بنده به دو نفر قول داده ام که به ایشان رای بدهم با خودم ۳ نفر؛ چطور به شما رای بدهم! یکدفعه روی برگه ی رای اسم بنده را نوشت و در گلدان انداخت! کسری از ثانیه وقت داشتم که تصمیم بگیرم؛ آن دو نفر در فاصله ای دورتر نشسته بودند، می توانستم به یکی از آنها رای ندهم اما خلاف عهدی بود که داشتم... _خودکار را از او گرفتم و جلوی چشمان خودش نوشتم ۱. فلانی ۲. بهمانی، شاید فکر کرد که نام خودم را می نویسم اما نفر سوم را نوشتم، کعب عمیر؛ و برگه را جلوی خودش در گلدان انداختم. حسی به من می گفت با اختلاف یک رای می افتم و واقعا هم همان شد با اختلاف یک رای از رقابت ماندم. یعنی اگر به جای یکی از آن دو نفر به خودم رای داده بودم موفق می شدم( دقیق اینکه رایم با نفر سوم برابر و قرعه کشی انجام می شد) اما خدا را شکر به وعده خود عمل کردم و اتفاقا ناراحت هم نشدم. _اما چیزی که مرا رنج داد این بود که یکی از آن دو همکار به خودش تک رای داد! از آنجا روشن شد که وقتی آراء، قرائت می شد، یک برگه، تک رای بود! نام یکی از آن دو همکاری بود که باید بنده و دیگری و خودش را با هم می نوشت! یکی از همکاران به اصطلاح رودستی زد و خطاب به ایشان گفت: شما خودت به خودت تک رای داده ای؟! در پاسخ گفت: بله؛ خواستم اعتراضم را نشان بدهم، و ادامه داد که در کمیسیون گاوبندی شده و ۳ نفر را از قبل بسته اند... _نگاهی به چشمانش کردم و با ناراحتی گفتم اگر خواستی اعتراضت را نشان بدهی خب رای سفید می دادی! یا به دیگری رای می دادی! چرا با تک رای به خودت اعتراضت را نشان دادی!!! دلم گرفت؛ نه به خاطر اینکه رای نیاوردم بلکه به خاطر بی اخلاقی! _شب فکرم مشغول مسئله بود، پیامی تنظیم کردم و به همه اعضای کمیسیون فرستادم، حتی به همکارانی هم که غایب بودند ارسال نمودم، نخواستم مشخصا برای فرد مورد نظر بفرستم. عین پیامی را که فرستادم در ذیل کپی می کنم👇 "به نام خدا با تشکر و احترام به همکاران گاهی انسان در زندگی فردی مومن اما در زندگی اجتماعی سکولار می شود. باید به خدا پناه ببریم تا سیاست ما عین دیانتمان باشد این ایام می گذرد اما آثار اعمال باقی می ماند. باید با کمک یکدیگر تلاش کنیم که فضائل اخلاقی در مجلس توسعه یابد چرا که سرریز آن به جامعه می رسد؛ قطعا نوع رفتار و تعاملات ما در اخلاق عمومی مردم تاثیر گذار است؛ البته اول از همه روی سخنم به خود بنده است که از همه محتاج ترم" _هر کس پاسخی فرستاد اما آن همکار محترمی که منظور اصلی بنده بود نوشت: "متاسفم که تحمل شکست نداری" !!! واقعا با خودم گفتم، خدایا؛ اگر بحث شکست بود من که به خودم می توانستم رای بدهم؛ در پاسخ به این پیام چه بنویسم؟! تنها پاسخی که به ذهنم رسید این بود که در جواب پیامش نوشتم: "سلام علیکم" (به استناد آیه ۶۳ سوره فرقان) فردا ایشان در صحن مجلس به سمت بنده آمد، از او اعراض کردم. گفتم "هذا فراق بینی و بینک" تو حتی حاضر نیستی قبح و زشتی کارت را بپذیری! گفتم بپذیر که اشتباه کرده ای، همه را فراموش می کنم. گفت اشتباه کردم؛ او را در آغوش گرفتم و تمام؛ _خاطره فوق را در برگه ای که پایان دوره یازدهم، برای ثبت در گنجینه ی دست نوشته ها ی نمایندگان آن دوره، در نظر گرفته بودند درج کردم و تحویل دادم تا در دست نوشته های مجلس یازدهم به یادگار بماند... عباس گودرزی جمعه دوم آذر ۱۴۰۳ 🔘کانال رسمی عباس گودرزی 🆔 @abasgoudarzi