چقدر این حدیث زیباست! ساعت هاست که مرا به خود مشغول ساخته است. با خود می اندیشم بنابر گفته امام علی (ع)، تسلیم کردن بخشی از اموال توسط ثروتمندان به فقرا و تهیدستان، نه تنها لطف نیست، بلکه حقی است بر دوش ثروتمندان. یعنی اگر چنین نکنند مصداق حرام خواری ست؛ اما چه می‌شود که در برابر چنین معارف بلندی، مکتبی سربر می آورد، که مالکیت خصوصی مطلق را حق انسان می داند. در صورتی که دیدگاه عدالت محور امام علی، نه مالکیت خصوصی را مطلق می داند، نه رقابت بی قید را مجاز می‌شمارد، بلکه بر حق فقرا در اموال اشخاص پافشاری میکند؛ و علاوه بر آنکه مالکیتِ آنچه سهم اوست را حق او می‌داند، اما آن را مطلق نمی‌شمارد. بلکه به دلیل بهره مندی از منابع و فرصت ها، ثروتمندان را موظف می‌داند تا مازاد احتیاج خود را به فقرا تقدیم کنند. در چنین شاکله و طرحی، آنکه به حقیقت صاحب مطلق است خداوند است نه بشر. حال چگونه می‌شود لیبرالیسم را که مالکیت خصوصی را مطلق می‌داند، مکتبی توحیدی دانست؛ یا اقتصاد کشور اسلامی که معتقد به مبانی توحیدی ست را با چنین مکتبی اداره کرد؟! ✍زینب عبداللهیان @EghtesadeMardomi