گفتم: بسم الله ... بفرما ... حالا کی مجبورت کرده که حتما امام رضا واسطه کنی؟ اگه روت میشه که خیلی راحت باهاش حرف بزنی و لازم نیست کسی ضمانتت کنه و یا اصلا بلدی جوری خوشکل حرف بزنی که دل خدا را به دست بیاری و همه چیزایی که واقعا لازم داری (نه چیزایی که فقط تو ذهنت درگیرش هستی) بگی و بگیری از خدا، اصلا کسی تعصب نداره که بگه این کارو نکن و حتما متوسل به اهل بیت بشو.
گفت: حالا داستان این حرما چیه؟
گفتم: برامون اهمیت دارن چون متعلق به کسی هستن که دوسش داریم. وگرنه این سنگ و فلز و طلا و آهن که حاجت منو تو رو نمیده.
ثانیا ماها مثل بچه ای هستیم که وقتی تو محله بابا و بزرگترش هست، حالش خوبه و اعتماد به نفس داره. چون اثر بابا داشتن و پشت گرمی داشتن رو حس میکنه. اصلا خونه پدری هممون احساس و انرژی و هویتمون رو یادمون میاره و اثر خودشو داره.حرم ها هم همینن. مغناطیس عجیبی داره که حتی حال آدم بی خیال رو خوب میکنه. که برسه به کسی که دردش اومده و از سر درد پاشده اومده اونجا.
همین. به خاطر همینه که حرم هم مثل بقیه جاها ممکنه کثیف بشه و خراب بشه و ویروس بگیره و حتی مثلا یه بچه ندونه و نجس کنه و ...
الان چی؟ توقع داری مثلا اگه یه نفر بیماری واگیردار داشته باشه و پاشه بیاد حرم، اگه مثلا خدا صلاح ندونه که شفا پیدا کنه، یه دستی از توی ضریح بیاد بیرون و بزنه دو شقّش کنه؟ که بقیه مریض نشن؟
خب نه! چرا؟ چون اصلا وظیفه و هویت و امامتِ امام ربطی به این چیزا نداره. این چیزا مال عالم ماده و طبیعی و این چیزاست. به خاطر همینه که ما وظیفمون اینه که در و پنجره و صحن و ضریح و گنبد و بقیه جاها رو تر و تمیز کنیم. عاقلانه نیست که بگیم در باز میذاریم که هر اتفاقی برای مردم بیفته و به ما هم ربطی نداره و اگه خود امام صلاح میدونه، هم شفاش بده و هم یه کاری کنه که ضریحش کثیف نشه!»
گفت: پس ینی همه چی باید عادی و طبیعی باشه؟
گفتم: «اهل بیت بر خلاف جریان عادی روزگار که کاری انجام نمیدن. اگه هم خدا بخواد کسی شفا بده و گره از کار یه نفر باز کنه و این چیزا، مطمئن باش بر اساس جریان طبیعی (به قول ماها ؛ علت و معلولی) و حاکم بر همه عالم و توسط امام معصوم که بهش متوسل شدیم رخ میده. وگرنه خود اهل بیت هم مریض میشدن و خونه و لباساشون هم تمیز میکردن و هر وقتم مریض میشدن، حتی اگه لازم بوده به جراح یهودی هم مراجعه میکردند.
این ماییم که فکر میکنیم همه چی باید اونجوری حل بشه که ما براش دعا میکنیم. ماشالله دعا که نمیکنیم. بلکه برای خدا یا لیست خرید مینویسیم و یا راه و چاه نشونش میدیم. وقتی هم حاجتمون گرفتیم اسم همش میذاریم معجزه! با اینکه اینا همش لطف خداست که از طریق کرامت اهل بیت شاملمون شده. وگرنه معجزه کلا فازش با این چیزا فرق میکنه و صرفا به خاطر اثبات ادعای امامت و نبوت اتفاق میفته.»
گفت: چه میدونم والا! هر کدومتون یه چیزی به مردم میگین! اما تا حالا کسی اینجوری برام نگفته بود. حالا ولش کن. روشن شدم. اصلا حرم و اماما و اینا همش به کنار. به ما چه؟ ولش کن. بگو کِی از مملکت جمع میکنین میرین؟
من😐
خودش😒
بقیه بیمارا🤣😂
وقتی میخواستم برم تو اون اتاق، تو ذهنم داشتن آهنگ آنشرلی با موهای قرمز میخوندن!💃
اما وقتی میخواستم بیام بیرون، لالایی تیتراژ پایانی مختارنامه تو گوشم و مغزم میپیچید!🗣🧠
مخصوصا اونجاش که میگه: ووووی ... وووووی ... ووووووی ...😣
مرد حسابی دراومده بعد از این همه علم و فضیلت و اخلاق و بیان نیکو، بهم میگه حالا کِی از مملکت جمع میکنین میرین؟!
شیطون میگه همچنین بصیرتمو بکنم ...👎
لا اله الا الله
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه