🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
وداع با ماه رمضان
خدای خوب و مهربانم
ما را ببین که داریم با زانوهای لرزان، از سر سفرهی تو بلند میشویم. دستپاچه دست میکشیم روی خورجینمان که بیینیم بین راهی برایمان چیزی گذاشتهای یا نه. ما را ببین که حتی مطمئن نیستیم باز به مهمانیات برمیگردیم تا برای شب یلدای عمرمان خردهستاره از کنار سفرهات جمع کنیم یا آغوش باز میکنی تا برای همیشه به تو برگردیم. به تو برگردیم، با همهی گناهها، ترسها و امیدهایمان.
ما را ببین که از خودمان به تو پناهنده شدیم. ما که خوابآلود و خسته و شکسته، هزار نام تو را صدا کردیم و گریه، بیدار نگهمان داشت. ما که خلوت خودمان را با اسمهای خوب تو پر کردیم. ما که به نورچشمیهای تو دخیل بستیم و کلمات خودت را واسطه کردیم تا از ما بگذری. ما که یک ماه، روزیخوار روشنایی تو بودیم.
ما اهلی سفرهات شدیم. درستش این بود عادت کنیم به خوببودن. مهمانی را راه انداختی که عادت کنیم به خوببودن، اما خودت ما را بهتر میشناسی. باید باشی. تو باید باشی و خودت را به یاد ما بیاوری که نمکدان بندگی نشکنیم. تو باید باشی که حواسمان باشد قرار است یک روز با تو تنها شویم. خودت بر زمین بایر دلمان که به اشک آبیاریاش کردیم، بذری بنشان. بگذار نام تو در ما تناور شود. بخواه که به تو شناس شویم.
ما را ببین. داریم از در بیرون میرویم، اما نگاهمان عقبعقب، به تو کنار سفرهی جمعشدهات مانده که داری بدرقهمان میکنی.
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
@Emam_kh