بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی: (أم أتیناهم کتابا من قبله فهم به مستمسکون* بل قالوا إنا وجدنا آباءنا علی أمه و إنا علی آثارهم مهتدون)
یکی از اساتید ما یکی از آقایانی را که درمجلس ختم های مسجد اعظم منبر می رفتند را نقد می کرد و می گفت: این آقا مثلا موضوع صحبتش فلان مسئله بود شب قبلش در نرم افزار فقه آن کلمه را سرچ کرده بود و مثلا چند هزار بار این کلمه در کتب فقه تکرار شده بود بعد اون بنده خدا می گفت نگاه کنید فلان کلمه چند هزار بار در کتب فقه ما تکرار شده است لذا در بین فقهاء ما این مسأله امری ثابت شده است. غافل از این که کسی که به دنبال رد آن مسئله باشد هم مجبور است از این کلمه استفاده کند و اصلا از کجا معلوم مرادشان از این کلمه چه بوده است.
الغرض اینکه بیایم و اینگونه پژوهش های سرچی را کنار بگذاریم. کأنه شما رفتید و همچین کاری کردید.
عزیز دل ببینید مدعا چیست ؟مدعا این است که دلیلی مبنی بر وجود بیتی به نام بیت الاحزان در زمان فاطمه زهراء سلام الله علیها وجود ندارد و این شما هستید که باید دلیل اقامه کنید زیرا شما مدعی هستید که همچین بیتی وجود داشته و الدلیل علی المدعی و لی ادعای ما مطابق با اصل است.
اما دلیل شما چیست؟ سفرنامه ابن جبیر 614م که در قرن 6 رفته و بیت الاحزان را در بقیع مشاهده کرده. خب وجود مکانی به نام بیت الاحزان در قرن 6 ثابت میکند که در قرن 1 هم این مکان وجود داشته؟؟؟؟😳 استصحاب قهقری میکنید؟؟؟ واقعا نمیدانید که باید دلیلی بیاورید که بیت الاحزان در قرن 1 را ثابت کند نه قرن 6 را؟ خیلی عجیب است. الان وجود مکانی به نام مقبره کورش ثابت میکند که کوروش در اینجا دفن شده؟ آیا همین که در حال حاضر کنار مسجد کوفه منزلی منسوب به منزل امیر المومنین علیه السلام وجود دارد برای اثبات این که اینجا محل زندگی ایشان بوده کفایت می کند؟ خبر بحار ازاین جهت مشکلی ندارد.و بهتر از این سفرنامه هاست.
ایضا همین مشکل در فتح القدیر ابن همام(قرن 7) و وفاء الوفاء سمهودی(قرن 10) است.
اما کلام ابن تیمیه که در منهاج السنه النبویه آماده اصلا شاید مویدی برای ما باشد زیرا این کتاب را ناظر به شیعه نوشته و یکی از کار هایی را که انجام داده این است که معتقدات شیعه را به زعم خودش جمع آوری کرده و اکاذیبی را به مذهب نسبت داده. من جمله اینکه گفته شیعه معتقد است امام زمان در سرداب مقدس زندگی می کند و از آنجا ظهور خواهد کرد. حال اینکه دشمن شیعه مطلبی را به شیعه نسبت دهد و خودش هم بخواهد نتیجه سوء از آن بگیر چیزی را ثابت نمی کند. بر فرض هم که همچین انتسابی صحیح باشد باز هم چیزی ثابت نمی شود زیرا رب مشهور لا اصل له شما باید سندی تاریخی بیاورید که از قرن یک حکایت کند نه چیز دیگر مدعا را فراموش نکنید.
اما نقل ابن ابی الحدید که ظاهرا مشابه آن را صدوق نیز نقل کرده است اجنبی از کلام است زیرا بحث بر وجود مکانی به نام بیت الاحزان است که اشاره ای به آن نشده.
تا اینجا معلوم شد که الغریق یتشبث بکل حشیش.
مورد شش شما همین حدیث مورد بحث است یعنی آن کسی که بیت الاحزان را سرچ می کرده و هر چیزی پیدا کرده و آن را آورده اصلا نگاه نکرده ببینه که آنچه در بحار الانوار ج 43 ص 177 آمده همان حدیثی است که بحث بر سر آن است و استاد یوسفی همین خبر را مورد نقد قرار داده است آن وقت سرچ کننده همین را به عنوان موید برای رد کلام استاد آورده.
تا اینجای کار به این نتیجه رسیدیدم که تنها دلیل وجود مکانی به نام بیت الاحزان در زمان صدیقه طاهره همین گزارش مخدوش بحار است و مستند دیگری ندارد. و این ادعا لا غبار علیه .
اگر کسی در قوطی عطاری و جاهای دیگری سند تاریخی مبنی بر وجود همچین بنایی با این اسم پیدا کرد ما را هم بی خبر نگذارد.
و قولوا قولا سدیدا