آثار حضور منافقان در حاکمیت -۱ ✍علی جواهردهی در نوشتار حاضر چگونگی شکل گیری جریان نفاق در جامعه اسلامی و خطر حضور این طیف در حاکمیت و قدرت و آثار زیانبار آن از نگاه قرآن بررسی و تشریح شده است. چگونگی شکل گیری جریان نفاق نفاق یک جریان اجتماعی در برابر گفتمان حاکم بر جامعه است. نفاق در لایه های متعدد و مختلف جامعه به شکل خزنده ای جریان دارد و به سادگی قابل ردگیری و شناسایی نیست.علت ایجاد این جریان به قدرت گفتمان حاکم بر جامعه برمی گردد.  هنگامی که جامعه ای چون امت اسلامی با قدرت ایمان و اعتقاد شکل می گیرد، هیچ گونه خلل و رخنه ای نمی توان در انسجام اجتماعی افراد یافت؛ زیرا نوعی برادری ایمانی در میان اینان شکل می گیرد که اجازه نمی دهد تا برخلاف اهداف جامعه حرکت شود. فشار سنگین گفتمان اسلام بر مخالفان کلی و جزیی با اهداف جامعه تا  آنجاست که هیچ کسی جرات مخالفت با اصول ارزشی را به خود نمی دهد؛ زیرا باور قوی و استوار اعضای جامعه به اهداف و ارزش ها و اصول، سد مقاومی در برابر هرگونه مخالفت ها و کارشکنی هاست. در این میان عده ای از افراد به هیچ جهتی با برخی از اصول یا ارزش ها یا اهداف جامعه ایمانی مخالفت می ورزند؛ اما آشکار شدن این مخالفت به معنای طرد اجتماعی یا محرومیت از بسیاری از فواید و منافع جامعه است. از این رو جریان نهانی به نام نفاق شکل می گیرد تا ضمن مخالفت نهانی با اصول، ارزش ها یا روش ها یا اهداف، از فواید جامعه بهره  برند، بی آنکه زیانی متوجه آنان شود. در حقیقت نوعی مصلحت گرایی و تاکتیک همراهی و همگامی با امت و جامعه اسلامی موجب می شود تا در جامعه ایمانی حضور داشته باشند. این نوع حضور و عضویت در جامعه ایمانی از نظر قرآن همان نفاق است. علت نامگذاری این افراد جامعه به نفاق از آن روست که آنها همانند موش های صحرایی ضمن کندن تونل های فرار مختلف، این امکان را برای خود فراهم می آورند که هرگز دم به تله ندهند و با توجیهاتی درباره رفتارهای گاه متضاد و متناقض با اصول ارزشی جامعه و اهداف و آن، خود را همگام و همراه با امت نشان دهند و از آسیب های احتمالی شناسایی و یا مخالفت آشکار رهایی یابند. جریان نفاق در لایه های مختلف جامعه همچون کانال ها و تونل های مترو و فاضلاب کشیده شده است و این امکان را به منافقان می دهد تا از لو رفتن و آشکار شدن نیات قلبی در امان مانند. از نظر قرآن، منافقان هر چند که در آغاز به شکل فردی عمل می کنند اما در نهایت به شکل یک جریان اجتماعی زیرزمینی سامان می یابند. انجمن ها و محافل آنان با ظاهری کاملا مقبول سازماندهی می شود و از رسمیت و ثبت قانونی نیز سود می برند. (خداوند در آیات 107 تا 110 سوره توبه به این ساماندهی قانونی و مقبول در شکل مسجد ضرار اشاره می کند.) در این محافل، برخلاف مجامع عمومی، نیات خویش را آشکار می کنند و با برنامه ریزی و توطئه بر آن هستند که تا اهداف خویش را عملی سازند و در مواردی که با گفتمان حاکم در ارزش، روش یا هدفی مشکل دارند، آن را به گونه ای مخدوش سازند و با شبهه سازی و مشابهت سازی، جریان اصیل را تضعیف و جریان مشابه را به عنوان گفتمان حقیقی به مردم معرفی کنندو یا تغییر بنیادین در اصول و ارز ش ها و اهداف جامعه ایجاد کنند. (بقره، آیات 14 تا 16) نجواها و سخنان درگوشی آنان، به جای تحکیم و تایید بر ارزش های اجتماعی چون نیکی و احسان و تقوا، درباره چگونگی اختلال در روابط اجتماعی، افزایش نابهنجاری ها و رفتارهای ضد ارزشی، مخالفت با رهبری و ایجاد دشمنی و تفرقه میان امت یا امت و امام است. (مجادله، آیه 9) آنان در میان مردم به اصول و ارزش ها و اهداف جامعه توجه و تاکید می ورزند، ولی هنگامی که در محافل خصوصی خود وارد می شوند، بیش از همه چیز این اصول و ارزش ها و اهداف را به تمسخر می گیرند و شیطنت خویش را آشکار می سازند. (بقره، آیات 14 تا 16) علت این دوگانگی و دورویی، مربوط به قدرت گفتمان غالب و حاکم اجتماعی است؛ زیرا اگر گفتمان حاکم به هر شکلی تضعیف و یا سست شود، نفاق،  چهره واقعی خود را آشکار می کند. در زمان پیامبر فضای سیاسی و اجتماعی در مدینه نسبت به کفر چنان سنگین بود که هیچ کسی به خود جرات مخالفت با روش های حکومتی را نمی داد، چه رسد که بخواهد با اهداف و اصول و ارزش های جامعه مدنی به مخالفت برخیزد و آشکارا آن را به نقد کشد یا تهدید کند، اینجاست که جریان نفاق شکل می گیرد و پس از مدتی در یک فرآیندی به صورت سازمان یافته در مدینه ظهور و بروز می کند تا با سیاست و برنامه ریزی دقیق و حساب شده ای با اصول و اهداف و ارزش های اسلامی به مقابله برخیزد.