🔻برادرانه با آقای کلهر- ۲ 🖊 مهدی جمشیدی ۵. ایشان در حالی به بی‌اثر بودن و حتی اثر معکوس داشتن «روش‌ها»یی که تا به حال برای حل مسألۀ حجاب به کار گرفته شده‌اند اشاره می‌کند که پیش از این تصریح کرده بود که نظام در ده سال گذشته، حجاب را به حال خود «رها» کرده است. من در گفتگوی پس از مناظره نیز، این تناقض را به ایشان یادآور شدم. چگونه ممکن است که بی‌عملی ما، روش‌مند بوده باشد؟! ما جر نظاره‌گری، چه کردیم که بخواهیم دربارۀ «نامعقولیّت روشی» سخن بگوییم. مگر جز این است که در شهر تهران، حدود پانزده ون گشت ارشاد حضور داشتند و عملکرد آنها چیزی بیش از مواجهه‌های موردی و اندک نبوده است؟! مسألۀ حجاب، «رهاشده» و «سرگردان» بوده و فقط در روایت‌‌پردازی‌های رسانه‌ای، این‌گونه وانمود شده که حجاب، دغدغۀ نخست نظام و متضمن منطق سخت بوده است. هیچ دولتی در پی اصلاح وضع حجاب نبوده است، بلکه برعکس، دولت‌ها کوشیده‌اند که به خیال خویش، با ولنگاری و بی‌عملی دربارۀ حجاب، وارد روند «امتیازدهی به جامعه» بشوند و برای خود، مقبولیت منفعلانه و بدنۀ اجتماعی باج‌گیر بیافرینند. دولت‌ها، به رأی خویش و تداوم قدرت اندیشیدند، نه استقرار حجاب در جامعه. از کدام «روش» سخن می‌گوییم؟! تعداد اندکی ون را به عنوان گشت ارشاد در چند معبر کاشتن، بیشتر شبیه «مترسک‌سازی فرهنگی» است تا روش مواجهه با معضل بی‌حجابی. حجاب، مدت‌هاست که در «خلاء حکمرانی» قرار گرفته و «یتیم» شده است. نباید به گونه‌ای سخن گفت که بی‌عملی به بیش‌فعّالی و رهاشدگی به انقباض تعبیر شود. ۶. ایشان «نتایج امروزی» را به «روش‌های دیروزی» نسبت می‌دهد و از وخامت نتایج، غلط‌بودن روش‌ها را استنباط می‌کند؛ درحالی‌که وضع کنونی حجاب، حاصل «یک علّت» نیست، بلکه چون «کنشگری کارگزاران فرهنگی» دربارۀ حجاب، بسیار اقلّی و ناچیز بوده است، باید بیش از هر چیز، وضع امروزین حجاب را به «جبهۀ مهاجم» نسبت داد. به زنجیرۀ تدریجی کشف حجاب در دهه گذشته بنگرید: مرحلۀ اول: «برهنه‌گی بازیگرانِ مهاجرت‌کرده» که از سال نود آغاز شد و به این واسطه، «برهنگی» نیز به «مهاجرت» به عنوان نماد مخالفت سیاسی افزوده شد. مرحلۀ دوم: کشف حجاب در فضای مجازی در قالب «آزادی‌های یواشکی» که از سال نودوسه شکل گرفت و جلوۀ فراوان یافت و به خط مقدّم مبارزه مدنی تبدیل شد. مرحلۀ سوم: کشف حجاب به صورت «خیابانی اما پنهان» که در قالب «چهارشنبه‌های سفید» از سال نودوشش پدید آمد و به دلیل تازگی طرح، با استقبال از سوی نیروهای هوادار سبک زندگیِ غربی مواجه گردید. مرحلۀ چهارم: کشف حجاب به صورت «آشکار اما نمادین» که در قالب «دختران خیابان انقلاب» و «نه به حجاب اجباری» در سال نودوشش به وقوع پیوست و موج ویرانگری را به وجود آورد. مرحلۀ پنجم: کشف حجاب در داخل خودرو از سال نودوهشت به عنوان این‌که حریم خصوصی است و حاکمیت، حق مداخله در آن را ندارد. مرحلۀ ششم: کشف حجاب به صورت «خیابانی و آشکار» که از سال نودونه مشاهده شد و در اوج ناباوری، گسترش یافت، چنان‌که شصت درصد از زنان مکشفۀ کنونی، در همین مقطع و پیش از اغتشاش، کشف حجاب کرده‌اند. مرحلۀ هفتم: کشف حجاب به صورت «گسترده و بی‌پروا» که در پی اغتشاش سال گذشته تحقق یافت و به این ترتیب، چهل درصد بقیۀ زنان مکشفه، در این مقطع به آن پیوستند. حال پرسش این است که کارگزاران و مدیران فرهنگی در کدام نقطه از این «روند ده ساله» حضور داشتند و چه روشی را به کار بردند؟! آیا آنها حرکت تدریجیِ این روند را احساس کردند؟! از همان نقطۀ آغاز این روند، کدام روند موازی طراحی شد؟! اکنون که طرح به نهایت خودش رسیده و دشمن در آن سوی مرزها، میوه‌های طرحِ اباحه‌گریِ عملی می‌چیند، رواست که بگوییم به‌کارگیری روش سخت و قانونی، چنین نتیجه‌ای را به دنبال داشته است؟! وضع کنونی، برآمده از «بی‌عملی» و «تساهل» و «بی‌روشی» و «خواب‌زدگی» ما است. این صحنه، حاصل «کنشگری حداکثری جبهۀ دشمن در منطقۀ فرهنگی ما» است. ما عرصه را برای فاعلیّت جبهۀ مهاجم «خالی» کردیم و او نیز به‌آسانی، طرح خویش را پیش برد؛ چنان‌که گویا حاکمیّتی در میان نیست و فرهنگ، بی‌دولت است. اگر اکنون نیز بخواهیم همان «روایت دشمن‌ساخته» را تکرار کنیم و بگوییم «سیاست‌های انقباضی» با ما چنین کرده است، وضع از این نیز آشفته‌تر خواهد شد. آری، وقتی ما در خواب بودیم، باغ فرهنگ‌مان به تاراج رفت ... @sedgh_mahdijamshidi