،،،،،،،،،، بیست‌وچهار سال پیش با فرماندهان سپاه، صحبت گرم‌وگیرایی کردم؛ قبلاً هم فکر نکرده بودم؛ خدای متعال همین‌طور حرف می‌زد. در واقع، «زبان من» بود، «حرف خدا» بود؛ خیلی تأثیر گذاشت(رهبر انقلاب، ۱۴۰۲/۱۰/۱۰). https://khl.ink/f/54788 ،،،،،، تو چو عقلی، ما مثال این زبان این زبان، از عقل دارد این بیان (مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۳۱۴) ،،،،،، ۱. فارغ از نسبت تکوینی میان خدا و انسان، گاهی انسان در اثر خلوص و صفای باطن، به عرصه‌ی «ظهور» و «جریان» اراده‌ی الهی تبدیل می‌شود. دراین‌حال، وجود او، «ظرف تجلی اراده‌ی خدای متعال» خواهد شد. در لحظه‌هایی که انسان، مظهر و مجرا می‌شود و وجودش چونان بستر و محمل عمل می‌کند، «شأن زبانی» می‌یابد. ۲. کسی را می‌شناسم که گاه در سخنانش، بدون آن‌که تأمل کند و حتی اندکی توجه داشته باشد، سخن می‌گوید و پس از ادای جملات، تازه به آنچه که بر زبانش جاری شده، فکر می‌کند. این وضع، فراتر از الهامات است که در آن، حقیقتی به قلب انسان، القاء می‌شود. گفته‌ی او برآمده از عقل خودش نیست، بلکه در جایی دیگر صورت‌بندی می‌شود و او فقط در حکم زبان و صداست. ۳. جبهه‌ی ماده‌اندیش متجدد، گرفتار حیریتی نابجا شده؛ چراکه فهمی از نسبت خدا با انسان و بضاعت‌های ملکوتی انسان ندارند. انقلاب اسلامی، خودش تحفه‌ی الهی و هدیه‌ی غیبی بوده است و انسان‌های تاریخ‌ساز آن نیز وجودشان با ولایت معنوی،گره خورده است. ___________ 🖌: «ظرف تجلی اراده‌ی خدای متعال»