💢خمینی، خامنهای
و این انقلاب ۱۲۰۰ ساله -۱
1- چند سال پایانی حیات مبارک خویش را در زندان «سندی بن شاهک» (رئیس یهودی استخبارات حکومت هارون عباسی) در بغداد گذراند؛ در غُل و زنجیر و شکنجه. چنانکه در زیارتنامه حضرتش آمده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیتِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَر... مَاْلَفِ الْبَلْوَی وَ الصَّبْرِ وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیودِ...
خداوندا بر محمّد و اهل بیتش و بر موسی بن جعفر درود فرست... که به بلا و صبر خو گرفته، به ظلم پایمال شده و به ستم دفن شده و در عمق زندانها و تاریکیهای زیرزمینها مورد عذاب قرار گرفته بود، با ساق کوبیده به حلقههای زنجیرها...».
2- روزگار آن «عبد صالح، بابالحوائج، صابر امین، نفس زکیّه و زین المجتهدین»، بهویژه در سالهای منتهی به شهادت، بسیار سخت گذشت. فرموده بود: «لَو كانَ فِيكُم عِدَّهًْ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا. اگر به تعداد اهل بدر [۳۱۳ مؤمن مجاهد] در ميان شما بود، قائم ما قيام مىكرد»ِ و چنان تعدادی فراهم نبود.
با این وجود، و در متن همان شرایط پرمحنت، مولای ما حضرت موسی بن جعفر الکاظم (علیهالسلام)، از افقی نورانی و بهجتانگیز خبر میداد؛ افقی که به جان خریدن سختیهای طاقتفرسا را قابل تحمل میکرد:
«طُوبى لِشيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكينَ بِحُبِّنا فى غَيْبَهًْ قائِمنا اَلثّابِتينَ عَلى مُوالاتِنا وَالْبَرآئَهًِْ مِنْ اَعْدآئِنا اُولئِكَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ قَدْ رَضُوا بِنا اَئِمَّهًًْ وَ رَضينا بِهِمْ شيعَهًًْ وَ طُوبى لَهُمْ، هُمْ وَاللّه ِ مَعَنا فى دَرَجَتِنا يَوْمَ الْقِيامِهًْ.
خوشا به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت قائم ما به دوستى ما چنگ مىزنند و در دوستى ما و برائت از دشمنان ما استوارند. آنها از ما، و ما از آنها هستيم، آنها به پيشوائى ما راضى شدند و ما هم به شيعه بودن آنها راضى و خشنوديم و خوشا به حال آنها، به خدا سوگند آنها در روز قيامت، با ما و مرتبه ما هستند».
۳- به هشام بن حکم فرمود، اما روی سخن با هر خردمند مؤمن، تا آخر دنیا داشت: «اى هشام! اگر در دست تو گردويى باشد، اما مردم بگويند كه گوهر است، حرف مردم سودى براى تو ندارد، وقتى مىدانى كه گِردوست. و اگر در دست تو، گوهری باشد اما مردم بگويند كه گِردوست، هنگامی که خود مىدانى گوهر است، سخن مردم، تو را زيان نمىرساند».
مؤمن را با خلل ناپذیری و صلابت معنا کرد و فرمود: «اَلْمُؤمِنُ اَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ، اَلْجَبَلُ يُسْتَفَلُّ بِاْلمَعاوِلِ وَالْمُؤْمِنُ لايُسْتَفَلُّ دينُهُ بِشَئٍ. مؤمن سرسختتر از كوه است. کوه بـا كلنگ كنده مىشود، امّا از دين مؤمن هيچ چيز كاسته و گم نمىشود».
در چیرگی ظلمت و جور عباسیان، برآمدن مؤمنان و برافراشتن پرچم اسلام را بشارت داد و فرمود:
«رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَی اَلْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ اَلْحَدِیدِ لاَ تُزِلُّهُمُ اَلرِّیَاحُ اَلْعَوَاصِفُ وَ لاَ یَمَلُّونَ مِنَ اَلْحَرَبِ وَ لاَ یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اَلله یَتَوَکَّلُونَ وَ اَلعاقِبَهًْ لِلْمُتَّقِینَ.
مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق دعوت میکند. قومی به همراه او جمع میشوند که مانند پارههای آهن هستند؛ تندبادها، آنان را به لرزه درنمی آورد و از جنگ خسته نمیشوند و ترس به خود راه نمیدهند و بر خدا توکل میکنند. و عاقبت و سرانجام، از آن پرهیزگاران است».
۴- انقلاب اسلامی، ۴۵ سال قبل، در چنین بستری پدید آمد تا هموارکننده مسیر ظهور موعود (عج) باشد و دقیقا به همین علت، دشمنترین دشمنان خدا در جبهه طاغوت و استکبار، به ستیزهجویی با آن پرداختند. به راستی اگر انقلاب خمینی(ره) در مسیر حق و مبارزه با باطل نبود، مستکبران دائما بر دشمنی با آن میافزودند؟
اینکه مجرمان و شیاطین عالم، با انقلاب اسلامی دشمنی میکنند، بشارت بزرگی است مبنی بر این که ادامه راه انبیای الهی است. «و َكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ...». «وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ».
حجم دشمنی مستکبران با ملت ایران چنان گسترده بوده که میتوانست ابرقدرتها را از پا درآورد، چنان که شوروی را ساقط کرد. اما مردمان پای کار انقلاب اسلامی، از پارههای پولاد محکمتر بودند که نهتنها از ایران عزیز پاسداری کردند، بلکه رایحه و آوازه انقلاب را در منطقه پراکندند. حتی تحلیلگران کینهتوز غربی هم شهادت میدهند که در مصاف نابرابر 45 ساله، کدام طرف قدرتمندتر شده، و ارادهاش پیش رفته است.
💢ادامه دارد