🔻🌼 علی علیه السلام
در ساعات آخر عمر
مجموعه آثار استاد شهید مطهری
، ج۲۳، ص: ۱۶۰
شگفت انگیزترین دورههای زندگی علی علیه السلام در حدود چهل و پنج ساعت است. علی علیه السلام چند دوره زندگی دارد: از تولد تا بعثت پیغمبر، از بعثت پیغمبر تا هجرت، از هجرت تا وفات پیغمبر که دوره سوم زندگی علی علیه السلام است و شکل و رنگ دیگری دارد، از وفات پیغمبر تا خلافت خودش (آن بیست و پنج سال) دوره چهارم زندگی علی علیه السلام است، و دوره خلافت چهارسال و نیمهاش دوره دیگری از زندگی اوست. علی علیه السلام یک دوره دیگری هم دارد که این دوره از زندگی او کمتر از دو شبانه روز است و شگفت انگیزترین دورههای زندگی علی علیه السلام است، یعنی فاصله ضربت خوردن تا وفات. انسان کامل بودنِ علی علیه السلام اینجا ظاهر میشود، یعنی در لحظاتی که مواجه با مرگ شده است «۲». اولین عکس العمل علی علیه السلام در مواجهه با مرگ چه بود؟ ضربت که به فرق مبارکش وارد شد، دو جمله از او شنیده شد. یک جمله اینکه: «این مرد را بگیرید» و دیگر اینکه: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم؛ به شهادت نائل شدم، شهادت برای من رستگاری است. علی علیه السلام را آوردند و در بستر خواباندند. طبیبی به نام اثیربن عمروتحصیل کردههای جندی شاپور و عرب بود و در کوفه میزیست- برای معاینه زخم امیرالمؤمنین آوردند. حضرت را با وسایل آن زمان معاینه کرد. نوشتهاند رگی از شُش گوسفند را که گرم بود لای زخم گذاشت و با این آزمایش فهمید که زهر وارد خون حضرت شده است. لذا اظهار عجز کرد. [معمولًا احوال مریض لاعلاج را] «۱» به خود مریض نمیگویند، به کسان او میگویند، ولی او میدانست که علی علیه السلام کسی نیست که لازم باشد احوالاتش را به کسان او بگوید. پس عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! اگر وصیتی دارید بفرمایید. وقتیامّ کلثوم سراغ آن لعین ازل و ابد (ابن ملجم) میرود، شروع میکند به بدگویی کردن به او که پدر من با تو چه کرده بود که چنین کاری کردی؟ بعد به او میگوید: امیدوارم که پدرم سلامت خود را بازیابد و روسیاهی برای تو بماند. تا این جمله راامّ کلثوم گفت، ابن ملجم شروع به صحبت کرد و گفت: خاطرت جمع باشد، من آن شمشیر را به هزار درهم (یا دینار) خریدم و هزار درهم (یا دینار) دادم تا مسمومش کردند و من سمّی به این شمشیر خورانیدهام که اگر بر سر همه مردم کوفه یکجا وارد میشد، همه را از بین میبرد. مطمئن باش پدر تو زنده نمیماند. شگفتیهای علی علیه السلام و معجزههای «۲» انسانی او در اینجا ظهور میکند. جزء وصایاش میگوید: با اسیرتان مدارا کنید. و بعد میفرماید: یا بَنی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لا الْفِیَنَّکُمْ تَخوضونَ دِماءَ الْمُسْلِمینَ خَوْضاً، تَقولونَ قُتِلَ امیرُالْمُؤْمِنینَ قُتِلَ امیرُ الْمُؤْمِنینَ. الا لا تَقْتُلُنَّ بیالّا قاتِلی «۳». اولاد عبدالمطّلب! نکند وقتی که من از دنیا رفتم، بین مردم بیفتید و بگویید امیرالمؤمنین شهید شد، فلان کس محرّک بود، فلان کس دخالت داشت و این و آن را متهم کنید؛ نمیخواهم دنبال این حرفها بروید، قاتل من یک نفر است. به امام حسن علیه السلام فرمود: فرزندم حسن! بعد از من اختیار او با توست. میخواهی آزادش کنی آزاد کن، و اگر میخواهی قصاص کنی توجه داشته باش که او به پدر تو فقط یک ضربه زده است، به او یک ضربه بزن. اگر کشته شد، شد و اگر کشته نشد، نشد. باز هم سراغ اسیرش را میگیرد: آیا به اسیرتان غذا دادهاید؟ آیا به او آب دادهاید؟ آیا به او رسیدگی کردهاید؟ کاسهای شیر برای مولی میآورند؛ مقداری مینوشد، میگوید: باقی را به این مرد بدهید تا بنوشد و گرسنه نماند. رفتارش با دشمن این گونه است که باعث شده مولوی بگوید:
در شجاعت شیر ربّانیستی
در مروّت خود که داند کیستی
اینها مردانگی های علی علیه السلام است، انسانیت های علی علیه السلام است. علی علیه السلام در بستر افتاده و ساعت به ساعت حالش وخیمتر میشود و سموم روی بدن مقدس او بیشتر اثر میگذارد.
💢 ادامه دارد