🎯 چطور دنیای سرگرمی به برهوتی ویران‌شهری تبدیل شد؟ 🔴 بیش از شصت سال پیش، نیوتن مینو، رئیس تازۀ کمیسیون ارتباطات فدرال در آمریکا، در جمع گروهی از مدیران صنعت تلویزیون، شبکه‌های تلویزیونی را به باد انتقاداتی کوبنده گرفت. او گفت: شبکه‌های تلویزیونی فضا را با «انبوه مسابقه‌ها، کمدی‌های کلیشه‌ای دربارۀ خانواده‌هایی به‌شدت باورناپذیر، خون، دعوا، هرج‌ومرج، خشونت، سادیسم، قتل،گانگسترها و کارتون‌ها» پر کرده‌اند و دنیای سرگرمی را به «برهوتی عظیم» تبدیل کرده‌اند. مینو در زمانه‌ای آن حرف‌ها را زد که تلویزیون آمریکا سه شبکه بیشتر نداشت، و فقط چند ساعت در روز برنامه پخش می‌کرد. 🔴 ولی امروزه نمایشگرها که جایگاه اصلی سرگرمی‌اند، همیشه و همه‌جا هستند؛ حیطۀ سرگرمی آن‌قدر وسیع شده است که به سختی می‌شود از آن «بیرون» آمد. این وضعیت «غوطه‌وری در سرگرمی» اگرچه جدید است، اما از مدت‌ها پیش موضوع بحث ادبیات «ویران‌شهری» بوده است. 🔴 ویران‌شهرها معمولاً یک ویژگی مشترک دارند: در زندگیِ سیاه و تباه‌شده‌ای که ترسیم می‌کنند «سرگرمی» جایگاهی ویژه دارد. جرج اورول در ۱۹۸۴ از دستگاهی به نام تله‌اسکرین حرف می‌زند که هم برای مردم فیلم پخش می‌کند، هم آن‌ها را رصد می‌کند. در فارنهایت ۴۵۱، اثر رِی بردبری نیز رژیم کتاب‌ها را می‌سوزاند، اما مردم را به تماشای تلویزیون تشویق می‌کند. نیل استیونسون نیز در رمان علمی‌تخیلیِ اسنو کرش، که سال ۱۹۹۲ چاپ شد، نوعی سرگرمی مجازی به نام «متاورس» را مجسم کرد که آدم‌ها را چنان در خود غرق می‌کرد که اساساً می‌توانستند در آن زندگی کنند. 🔴 هدف سرگرمی در ویران‌شهرها جاانداختنِ روایتی لذت‌بخش، اما مخدوش و تحریف‌شده از جهان در ذهن مردم است. روایتی که بیش از آنکه راه گریز باشد، اسباب اسارت آن‌هاست. 🔴 از این لحاظ، اغراق‌آمیز نیست اگر بگوییم وضعیت مستأصل‌کنندۀ سرگرمی در جهان واقعی ما، فاصلۀ چندانی با توصیفات ویران‌شهری ندارد. ما همین الآن هم در متاورس زندگی می‌کنیم. هربار که صفحۀ گوشی‌مان را لمس می‌کنیم، به سرگرم‌شدن دعوت می‌شویم و وسوسه‌ای زیر گوشمان می‌گوید: «حواست را به چیزی پرت کن، هرطور شده از ملال دوری کن، نسخۀ نمایشی رویدادها را به نسخۀ واقعی‌شان ترجیح بده.» هجومِ فراگیر سرگرمی، باعث شده است انتظار داشته باشیم زندگی واقعی همان‌طوری پیش برود که در نمایشگرهایمان پیش می‌رود. 🔴 هر طور حساب کنیم، این دنیا خطرناک است. ما چنان مغلوب سرگرمی‌هایمان شده‌ایم که خیالات گیج و مبهوتمان کرده‌اند و درکمان از واقعیت را از دست داده‌ایم. 🔴 فرقی نمی‌کند معتاد سریال‌های نتفلیکس باشیم، یا ریلزهای اینستاگرام یا رقص‌های تیک‌تاک، وقتی اقامتمان در چنین محیطی طولانی می‌شود، پردازش واقعیت‌ از هر مجرایی غیر از سرگرمی سخت می‌شود. طوری به جَوّ اغراق‌شدۀ آن عادت می‌کنیم که نسخۀ حقیقیِ ساده و قدیمیِ چیزها به‌تدریج در مقابل آن رنگ می‌بازد. ما هیجان می‌خواهیم و این عادت شناختی، از صفحۀ گوشی‌هایمان بیرون می‌آید و در تعاملات اجتماعی، مناسبات فرهنگی‌ و انتخاب‌های سیاسی‌مان هم تأثیر می‌گذارد. آن‌وقت شاید هیچ نویسندۀ ویران‌شهری‌ای هم نتواند بگوید بعدش چه می‌شود. 🔴 نیل پستمن، چهل سال پیش، در کتاب سرگرمی تا سرحد مرگ، مردمی را توصیف کرد که به اسارت سرگرمی درآمده‌اند. آیا پیش‌بینی او  به حقیقت پیوسته است؟ 📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر (ترجمان علوم انسانی) بخوانید: https://B2n.ir/w52416 💡|سید علیرضا آل‌داود 🇮🇷 جنگ شناختی