❤️ عشق علی علیه السلام... صعصعه بن صوحان (قسمت سوم)
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
نه تنها صعصعه عاشق و دلباخته امیرالمؤمنین بود، بلکه امیرالمؤمنین هم متقابلا به او علاقه مند بود. روزی امیرالمؤمنین به عیادت صعصعه یار صدیق و شیعه مخلصش تشریف بردند و در حین عیادت به صعصعه احترام زیادی کردند و دست مبارکشان را به قصد شفا بر پیشانی او کشیدند و او را به حق مورد عنایت قرار دادند. اما به هنگام رفتن از نزد صعصعه و خطاب به او فرمودند : مبادا این عیادت من از تو سبب فخر و برتری تو بر قوم و بستگانت شود؟
زیرا برخورد بزرگوارانه امام (ع) با او ممکن بود که وی را مغرور سازد .
صعصعه این تربیت یافته مکتب امیرالمؤمنین(ع) بابیانی زیبا عرضه داشت:
نه هرگز، من به این ملاقات بر قوم خود فخر نمیکنم بلکه زیارت شما را ذخیره ای پر ارزش و پاداش بزرگی برای خودمیدانم. امام مجددا در برابر این سخن بلند و گویای صعصعه از همت والا و فکر عالی او تجلیل کرد و فرمود:
« به خدا قسم تو نبودی مگر مردی سبک بال و کم هزینه اما بسیار کمک کار و پر ارزش.»
صعصعه در تجلیل و تعظیم امام (ع) چنین عرضه داشت:
و تو ای امیر مومنان به خدا سوگند نشناختم مگر اینکه به خدا شناسی عارف و آگاهی و همانا پروردگار در نظرت بزرگ است و همانا تو در کتاب خدا بزرگ و حکیمی و تو نسبت به مومنین رئوف ومهربانی.
آری، مردان خدا همواره در گفتار و کردار مراقب اعمال خود هستند و همواره رفتار و کردار خود و دیگران را در جهت کمال خود به کار میگیرند نه غرور و خودخواهی تا از خدا غافل نشوند.
این دلبستگی و ارادت ادامه داشت تا آنکه امام در اوج مظلومیت به دست ابن ملجم مرادی مجروح شدند و در بستر بیماری قرار گرفتند. در آخرین لحظات عمر مبارک امام، طبیب ملاقات با حضرت را ممنوع کرد و میخواست که امام در استراحت کامل باشد. از این رو همه یاران امام از جمله صعصعه نتوانست به ملاقات امام و مقتدای خویش برود فلذا به کسی که اجازه ورود میداد گفت:
از قول من به علی(ع) بگویید که ای امیرمومنان، خداوند در زندگی و مرگ بر تو رحمت آورد که همانا خداوند در سینه تو بسیار بزرگ و تو به ذات خداوند سخت دانا بودی.
آن شخص وارد خانه شد و گفتار صعصعه را به محضر امام ابلاغ کرد. امام با همان حالت ضعف و ناتوانی فرمود به صعصعه بگو: خداوند تو را رحمت کند که تو همواره مردی کم زحمت و بسیار یاری دهنده بودی.
امام دیگر تاب و توان بیشتری نداشت که صعصعه را به حضور فرا خواند یا پیغام دیگری برای او بدهد لذا طبق این نقل صعصعه دیگر امام و پیشوای خود را زیارت نکرد و برای همیشه از فیض حضور آن امام همام محروم ماند.
صعصعه وقتی مولایش حضرت علی(ع) را از دست داد و پیکر بی جان امام را مشاهده کرد به خانه برنگشت و در کنار خانه امام باقی ماند و پس از آماده شدن پیکر مطهر امیرالمؤمنین برای دفن با دیگر یاران خاص امام و فرزندان عزیزش جنازه پاک حضرت را تشیع کردند و نیمه شب پیکر مطهر را به طور مخفیانه به خارج شهر کوفه، قریة غریین (نجف اشرف) بردند و بدن مطهر آن حضرت را به خاک سپردند. در این موقع صعصعه کنار قبر ایستاد و دستی به سینه نهاد و با دست دیگر خاک قبر بر سر خود میریخت و خطاب به پیکر مطهر امیرالمؤمنین چنین گفت:
پدر و مادرم به فدایت ای امیرمومنان، بعد گفت:
بهشت برای تو گوارا باد ای ابوالحسن، همانا محل ولادت تو پاکیزه بود و در سختی ها بسیار صابر و در جنگها جهاد و تلاش بزرگ کردی. دارای رأی متین و در تجارت و زندگی خود بهره مند بودی. ای علی، تو به آرزوی خود رسیدی و اینک به پیشگاه پروردگارت رفتی و در حالی او را ملاقات کردی که از تو راضی است و فرشتگان او تورا احاطه کرده اند تا در جوار پیامبر خدا مستقر شوی. پس خداوند تو را به جوار خود اکرام بخشید و به درجه برادرت محمد مصطفی (ص) ملحق نمود و از جام و شربت الهی نوشیدی. ای علی، از خدا میخواهیم که بر ما منت نهد و توفیق پیروی از تو را به ما عنایت کند تا به راه و رسم شما عمل نماییم و با دوستانت دوست و با دشمنانت دشمن باشیم و ما را در زمره اولیای تو محشور گرداند . ای علی به مقامی رسیدی که هیچکس به آن نرسد و درجه ای را درک کردی و به آن رسیدی که هیچ کسی بدان راه نیابد و در برابر چشمان برادرت محمد مصطفی در راه خدا جهاد کردی و حق جهاد را ادا نمودی و در پیش روی دین خدا قیام کردی و حق قیام را ادا نمودی تا سنتها را به پا داشته و آتشهای فتنه را خاموش ساختی و اسلام استوار گشت وایمان مردم رونق یافت. بهترین درود و سلام ما بر تو باد که به وسیله تو پشت مومنان محکم شد ونشانه ها و راه ها روشن و واضح گردید. ای علی، برتو باد از من برترین سلامها و درود ها...