شعری زیبا بخوانیم ...
به رغم زخم زبانها، به غم، عنان ندهم
ز کف قرار خود از طعن طاعنان ندهم
رفیق عهدشکن از تو کمترم آری
اگر که بر سر پیمان خویش، جان ندهم
اگرچه صورتم از سیلی خودی سرخ است
چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم
به خیمه گه چو شبیخون بیامان زده خصم
ز تیربار کلامم به او امان ندهم
به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو
ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم
سبکسرانه چو پیران طالب تمجید
زمام عقل به تایید هر جوان ندهم
بس است خوردن نیش از شکافها یکبار
دوباره در دهن مار، امتحان ندهم
رهین باور خویشم، هر آن چه خواهی گو
که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم
به رغم تازهبهدورانرسیدگان حریص
مقام فقر به سرمایهی جهان ندهم
زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین»
که دست زخمی او را به آسمان ندهم
- افشین علا
- مهر ۱۴۰۱