🌙🌸بسته ویژه 📖 پس ماه کجاست ؟ حمید به زور صورتشو چسبونده بود به شیشه ی پنجره و آسمون رو نگاه می کرد، با خودش فکر کرد که اگه مثل توی فیلما اونم یه دوربین داشت ، حتما می تونست ماه رو ببینه. بخار نفسش روی شیشه نشست و دیگه نتونست جایی رو ببینه، سرشو کشید عقب و به ساعت نگاه کرد، با اینکه شب شده بود ، ولی ماه دیده نمی شد! فکری به سرش زد و از اتاق دوید بیرون تا بره و از پنجره ی آشپزخونه آسمون رو نگاه کنه! به نظرش اومد که شاید از اونجا بهتر بتونه ببینه. مادر که توی آشپزخونه مشغول شستن ظرف بود ، با نگاه متعجب حمید رو دید که سریع رفت و پنجره آشپزخونه رو باز کرد و سرشو برد بیرون و زل زد به آسمون! ادامه داستان در👇 💠کانال تربیتی ---------------------🌸 @GANJINE313 🌸---------------------