سهم مردم از قدرت
از مشارکت تا شراکت (( سهم مردم از قدرت اجرای عدالت است))
بگذارید این بار حرف آخر را همین اول بگویم و از مقدمه گویی در نقش اساسی و تاثیر گذار مردم در تولید و افزایش قدرت، در نشاط اجتماعی،در تقویت دموکراسی،در انبساط سیاسی و فرهنگی پرهیز کنم و تمام حرف ها را در این چند جمله خلاصه کنم که:
¤ هرچقدر سهم مردم از قدرت کم شود، نه تنها نظام مهمترین و اساسی ترین پشتوانه خود را از دست می دهد بلکه جامعه دچار انفعال و انجماد و انحطاط می شود.
¤ هرچقدر سهم مردم از قدرت کم شود نه تنها باندهای قدرت جایگزین مردم می شوند بلکه به جای مردم تصمیم می گیرند و مردم را هم عددی حساب نمی کنند.
¤ هرچقدر سهم مردم از قدرت کم شود نه تنها انقباض اجتماعی شکل می گیرد بلکه مشارکت سیاسی هم کاهش می یابد.
¤ هرچقدر سهم مردم از قدرت کم شود، شراکت سیاسی تنها به مشارکت انتخاباتی خلاصه می شود و دخالت مردم درسیاست فقط هرچهار سال یکبار آن هم در پای صندوق های رای مشاهده می شود.
¤ آری سهم مردم از قدرت، اجرای عدالت است و اگر عدالت کمرنگ شود، نقش آفرینی مردم در تغییرات و تحولات اجتماعی بی رنگ می شود.
سهم مردم از قدرت، پاسخگویی مسولان است و اگر مسولان رابطه اشان با مردم محدود به همایش ها و کنفرانس ها و یا دیدنشان فقط از پشت شیشه های دودی خلاصه شود، سیاست زدگی در رفتار مردم دیده می شود.
و در پایان هرچقدر تشکل ها و سازمانهای مردم نهاد جایگاهشان تضعیف شود و حرف هایشان شنیده نشود، بنیان جامعه و هویت اجتماعی دچار سرخوردگی می شود و دیگر نمی توان از مردم انتظار داشت که در تغییرات اجتماعی همگام و همراه باشند.
یک معلم