سرگذشت تلخ استعمار این قسمت: دامِ مستی سیاه ترین صفحاتِ تاریخ برگرفته از غارت و چپاول کشورهای استعمارگری است که رد پاهای استثمارشان را می توان در فریب و نیرنگ ملت های مظلوم دید. درگذشته دور زمانی که استعمارگرانِ استثماگر بادبان‌های زورگویی راا به حرکت درآورند و کشتی های حرص و طمع را راه انداختند به هربهانه و وسیله ای شمشیر قدرت خود را بر گردن ملت ها می انداختند تا به ثروت و دارایی بیشری دست یابند. زمانی که واسکودوگاما تاجر وددریانورد اسپانیایی به طمع کسب ثروت به سواحل هند راه افتاد، تاجران و بازرگانان مسلمان را به‌ قصد گفتگو و مذاکره به عرشه کشتی، به میهمانی می خواند تا با خوراندن انواع شراب و درحالت مستی اسرار و راه های مسیر رسیدن به هندوستان را از آنها بگیرد. و چون مسلمانان خوردن آن را حرام می دانستند به دنبال فردی ضعیف و خمود از میان مسلمانان می گشتند تا با دیدن شراب های رنگین، کف از اختیار ببرد و در دام فریب آنها بیفتد. و اینگونه شد که پای استعمار اسپانیا و پرتغال به کشور هندوستان باز شد هنوزهم استعمار به دنبال مست کردن است تا مستان ِ بی خرد را دردام فریب خود بیندازد. این بار شراب فریب را با لبخند و تلخند با مکر و نیرنگ با هوس و شهوت، تا فریب خورده ای ساده اندیش را در دام استثمارگرفتار سازد. هنوز هم استعمار برای فریب و چپاول و غارت ملت ها دام پهن کرده هرچند به ظاهر تغییر چهره داده است. و اینک اگر از تاریخِ سیاه استعمار درس ها و عبرت ها و پندها را نیاموزیم باید منتظر باشیم که دوباره تاریخ برای ما تکرار گردد. قرارگاه فرهنگی شهید بهشتی