﷽
🔸
#داستان_کوتاه
پس گردنی!
🔹 یکی از اساتید حوزه نقل میکنه:
یه روز یکی از شاگرداش بهش زنگ میزنه که فورا استاد واسش یه استخاره بگیره!
🔸 استاد هم استخاره میگیره و بهش میگه: بسیار خوبه معطلش نکن و سریع انجام بده.👌
💌
@GSkhademoshohada
🔶 چند روز بعد شاگرد اومد پیش استاد و گفت:
میدونید استخاره رو برا چی گرفتم؟
استاد: نه!🙄
شاگرد: تو اتوبوس نشسته بودم. دیدم نفر جلوییم، پشت گردنش خیلی صافه و باب زدنه؛ 😏 هوس کردم یه پس گردنی بزنمش؛ دلم میگفت بزن.
فکرم میگفت نزن هیکلش از تو بزرگتره میزنه داغونت میکنه.😣
🔸خلاصه زنگ زدم و استخاره گرفتم و شما گفتین فورا انجام بده!!!🤓
منم معطل نکردم و شلپ زدمش!
⭕️ انتظار داشتم بلند شه دعوا راه بندازه اما یه نگاهی به من انداخت و گفت استغفرالله.😓
تعجب کردم گفتم: ببخشید چرا استغفار؟!🤔
گفت: دخترم یه پسر خوب ولی بیکار رو دوست داره و من با ازدواج اون مخالفت کردم ولی پسر همکارم که وضعیت مالی خوبی دارن به خواستگاریش اومده و میخوام مجبورش کنم که زن پسر همکارم بشه!
💌
@GSkhademoshohada
⭕️ بعد الان توی دلم داشتم به خدا میگفتم خدایا اگه این تصمیمم اشتباهه یه پس گردنی بهم بزن که بفهمم!🙄
🔹 تا این درخواستو کردم تو از پشت سر محکم زدی توی سرم!
اما دستت درد نکنه!
🔸🔹🔷🔹🔸
✅ تو با امتحانای خدا همراه شو، حتما بهت تقلب میرسونه...😊
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3813801986Cf0c205a46b