قسمت 1 ⚫️لمّا اَجْمَعَ اَبُوبَكْرٍ عَلىٰ مَنْعِ فاطِمَةَ عليهاالسلام فَدَكاً وَ صَرَفَ عامِلَها مِنْها وَ بَلَغَها ذَلِكَ لاثَتْ خِمارَها عَلىٰ رَأْسِها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها، وَ اَقْبَلَتْ فى لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها، تَجُرُّ أَدْراعَها، تَطَأُ ذُيُولَها، ما تَخْرِمُ مِشْيَتُها مِشْيَةَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى ‌اَللَّهُ ‌عَلَيْهِ ‌وَ آلِهِ. حتّى دَخَلَتْ عَلىٰ اَبِى‏بَكْرٍ الْمَسْجِدَ وَ هُوَ فى حَشْدٍ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الاَنْصارِ وَ غَيْرِهِمْ. فَنِيطَتْ دُونَها وَ دُونَ النّاسِ مُلاءَةٌ فَجَلَسَتْ. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ⚫️آن‌گاه كه ابوبكر تصميم قطعى گرفت فدك را از دست حضرت فاطمه عليهاالسلام بگيرد، نماينده‌ى او را از فدك بيرون راند. اين خبر به حضرتش رسيد. او مقنعه بر سر كرد و پوشش سرتاسرى پوشيد و در ميان بانوان خدمت‌گزار و خويشاوند به راه افتاد. لباس‌هاى او به زمين كشيده مى‏شد و زير پايش مى‌رفت. راه رفتن او از راه رفتن پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‏آله‌وسلم چيزى كم نداشت و آن را به ياد مى‌آورد. در مسجد وارد بر ابوبكر شد كه با بسيارى از مهاجران و انصار و ديگر مردمان نشسته بود. پس ميان مردمان و حضرتش پرده ‏اى آويخته شد. آن حضرت نشست... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ (1) ⚫️When Abū Bakr decided to take away the property of Fadak from the possession of Fatima, upon her be peace, he first discharged her deputy from there, and then the news travelled around and reached the Highnesses Fatima upon her be peace. Therefore, she veiled her head, covered her body with the long robe, covering herself entirely from the top to toe ,and along with her lady companions and servants she set out for the mosque of the Holy Prophet, bless be upon him and his Descendants. The manner of her walking resembled entirely the manner of the Holy Prophet' walking, Except that the end of her loose garment was touching the ground. She arrived at the mosque and found that Abū Bakr was sitting with some Muslims: the Mohājirs and Ansārs. As she entered the mosque, a curtain was put up between the ladies and the men sitting On the other side.