شماره شبهه:2644 🔆متن شبهه: برخی می گویند اگر هدف امام حسین واقعا قیام در راه خدا بوده است چرا وقتی خبر شهادت به ایشان رسید می خواست برگردد و به کوفه نرود و یا چرا به حر گفت بگذار برگردم و وارد کوفه نمیشوم 🔆پاسخ شبهه: 1⃣این که هدف امام علیه السلام از مخالفت با یزید و رفتن به سوی کوفه قیام در برابر حکومت ظالم و فاسد یزید و نجات دین از چنگال و انحراف بوده است قابل شک و تردید نیست چنان که خود امام حسین علیه السلام می فرمود ؛ « من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!» 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329 2⃣هنگامى كه امام عليه السلام با سپاهِ «حرّ» رو به رو گشت و بى وفايى كوفيان آشكار شد و امام عليه السلام خود را با شهادت مواجه ديد در ميان اصحاب خويش برخواست و طىّ چنين فرمود ؛ « آيا نمى بينيد به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگيرى نمى گردد، در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است (قيام كند و) شيفته ملاقات پروردگار (و شهادت) باشد». 📚بحارالانوار، ج 44، ص 381؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 305 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 237. 3⃣و در نامه ای به بزرگان نوشت ؛ « شما مى دانيد پيامبر خدا در زمان حياتش فرمود هر كس سلطان ستمگرى را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و پيمان خدا را شكسته، با سنّت پيامبر مخالفت مى ورزد و در ميان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار مى كند ولى با او به مبارزه عملى و گفتارى برنخيزد، سزاوار است كه او را در جايگاه آن سلطان ستمگر (جهنّم) وارد كند » 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 143؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 234 و بحارالانوار، ج 44، ص 381. 4⃣و در خطبه اى با هدف از تلاش و تكاپوى خويش را چنين بيان مى كند ؛ « خداوندا! تو مى دانى كه آنچه از ما (در طريق تلاش براى بسيج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه نشانه هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان آسوده باشند و فرايض و سنّتها و احكامت مورد عمل قرار گيرد» 📚تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79. 5⃣حال ادعایی شده است که وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت مسلم را شنید قصد باز گشت را داشت در حالی که تاریخ خلاف آن را نقل کرده است ‌. هنگامى كه امام عليه السلام به منزلگاه «زباله» رسيد، خبر شهادت برادر رضاع ىاش- عبداللَّه بن يقطر (علاوه بر شهادت مسلم و هانى)- را شنيد، نوشته ايى را بيرون آورد و براى مردم خواند: « به نام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد! خبر ناگوار شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبداللَّه بن يقطر به ما رسید ... پس هر كس از بخواهد برگردد مى تواند. هيچ بيعتى از ما بر عهده او نيست». 6⃣به دنبال اين سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراكنده شدند، تنها همان عدّه از ياران آن حضرت كه از مدينه با او همراه بودند، باقى ماندند. اين سخن را بدان جهت فرمود كه عدّه اى مى كردند امام عليه السلام به شهرى وارد مى شود كه مردم آن سامان همه مطيع فرمان او هستند و امام زمام حكومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى كه ديدند مردم بى وفاى كوفه دست از يارى امام كشيدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و يارانش نيست از گرد آن حضرت پراكنده شدند. 📚تاريخ طبرى، ج 4، ص 300- 301؛ ارشاد مفيد، ص 424 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 (با مختصر تفاوت). 7⃣ اين سخنان به خوبى نشان مى دهد كه امام عليه السلام رسالت و مأموريّت خاصّى در اين سفر خطرناك براى خويش مى دید، و گرنه بعد از علم و اطّلاع از پيمان شكنى مردم كوفه و شهادت «مسلم» و «هانى» و «عبداللَّه بن يقطر» مى بايست به مكّه، يا مدينه باز گردد و ترديدى به خود راه ندهد، نه اين كه به سوى كوفه كه ابن زياد بر آن تسلّط كامل كرده بود برود، به خصوص اين كه بيعت را از همه همراهان بر مى دارد و با صراحت مىگويد ما به سوى خطر پيش مى رويم آنها كه غير از اين گمان مى كردند آزادند، بازگردند. 8⃣دانشمند معروف اهل سنّت «قندوزى» نقل مى كند كه امام عليه السلام در منزلگاه «زباله» پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن و بى وفايى كوفيان، رو به همراهانش كرد و چنين فرمود ؛ « اى مردم! هر كس از شما در برابر تيزى شمشير و زخم نيزهها بردبار است، با ما بماند و الّا از ما جدا شود» 📚ینابیع الموده ص 406 🔆 ادامه در پست بعدی 👇 👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 @GhararGahShayeat