روزه کله گنجشکی مریم
خانم محمدی، داستان جذابی برای بچهها تعریف میکرد که ناگهان صدای قار و قور شکم مریم همهجا پیچید. بچهها با تعجب به او نگاه کردند. "مریم، صدا از کجا میاد؟" مریم خجالتزده لبخند زد و گفت: "روزه کله گنجشکی گرفتم!"
بچهها بیشتر کنجکاو شدند و یکی پرسید: "روزه کله گنجشکی چیه؟" مریم برای همه توضیح داد که از سحر تا حالا هیچی نخورده و تا ظهر چیزی نخواهد خورد.
بعد، خانم محمدی داستان مریم را با شوخی و خلاقیت برای بقیه کلاس تعریف کرد. او گفت: "مریم با پرندههای گنجشک دوست شده و از آنها یاد گرفته که چطور میتونند تا ظهر چیزی نخورند. او امروز با شجاعت روزه کله گنجشکی گرفته و حالا قهرمان ماست!"
مریم نشون داد با اراده قوی، میتونه یک قهرمان باشه و حس خوب نزدیک شدن با خدا رو در خودش تجربه کنه .
📒 قصه های خوب 🌸👇
🆔 @GhesehayeKhoob