روزی خواجه ای توانگر بهلول را طلبید که افسرده و اندوگینم بیا و ما را بخندان. بهلول گفت: آیا شما را هیچ آئینه ای در خانه نباشد ؟؟! خواجه گفت: در خانه ی من آئینه فراوان است. بهلول گفت: دیگر به من نیاز نباشد ، در آنها بنگرید، خندیدنی ها را خواهند گفت! ✍ @Golchintajrobeh 🎬