گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد مادر آب را صدا زدم و … خشکسالم شبیه دریا شد خادمی کرد تا که عباسش از ازل تا همیشه آقا شد تا قیامت به احترام حسین ذکر لبهاش واحسینا شد