🖋عشق لباس خاکی
🔹یک بغل لباس خاکی بسیج را ریخت جلویمان و گفت: «بچه ها بگردید هر کدومو که اندازه تونه بردارید.» همه شان آن قدر بزرگ بود که شش نفر از ما داخل یکی، جا می شدیم؛ اما علاقه ای که مصطفی به لباس بسیجی در ما ایجاد کرده بود، باعث شد یک دست از لباس ها را با ذوق ببرم خانه.
🔍جلوی مادر گذاشتم و گفتم: «اینو همین امشب باید برای من کوتاه کنی.» مادرم گفت: «این که هم اندازۀ پدرته! چطوری کوتاه کنم؟» هرطور که بود لباس را اندازه ام کرد.
👖مصطفی خودش همیشه شلوارخاکی بسیجی پا می کرد و چفیه می انداخت. می گفت: «دو دست لباس خاکی داشته باشید؛ یکی را حالا بپوشید و آن دیگری باشد برای وقت ظهور.»
💠تأثیرش در ما آن قدر بود که فردایش همه مان شلوارخاکی به تن و چفیه دور گردن رفتیم مسجد. با آن لباس
#سرباز_روز_نهم #شهید_مصطفی_صدرزاده #حسینیه_هنر_قم #راه_یار
@hhonar_qom