📌 در مجادله شیطان با خدا 💠 قطعه‌‎ای ‎از کتاب " در صحبت قرآن " قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿۱۲﴾ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴿۱۳﴾ قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴﴾ قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۱۵﴾ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۶﴾ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ﴿۱۷﴾ قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۱۸﴾( اعراف ۱۸-۱۲) (خداوند) فرمود ای شیطان، چه چیزی تو را بر آن داشت که آدم را سجده نکنی هنگامی که تو را بر این سجده فرمان دادم؟ شیطان گفت من از او بهترم از آنکه مرا از آتش و او را از خاک آفریده‌ای(۱۲) خداوند فرمودد از آسمان فرود آی که تو را نرسد در این مقام، تکبر و خودفروشی کنی و از این استان بیرون شو همانا که تو از خودار شدگان هستی(۱۳) شیطان گفت پس مرا مهلت فرمای تا روزی که مردمان را در عالم آخرت مبعوث گردانی(۱۴) خداوند فرمود همانا که تو در شمار مهلت یافتگان هستی(۱۵) شیطان گفت پس به سبب آنکه تو خود مرا بدین نافرمانی برانگیختی و گمراه کردی من نیز بندگانت را از راه راست که شرع و آیین توست بازدارم و گمراه گردانم(۱۶) و آنگاه که پیش روی و از پشت سر و از جانب راست و چپ بر آنان وارد و چنان کنم که بیشتر آنان شکر تو را به جای نیاورند(۱۷) خداوند فرمود از این جایگاه بیرون شو، رانده و درمانده و هرآنکس از مردمان که تو را پیروی کند، من جهنم را از تمامی شما(تو و پیروانت) پر خواهم کرد(۱۸). 🔘 داستان فرمان دادن خداوند شیطان و فرشتگان را که بر آدم سجده کنید و سجده کردن فرشتگان و سرکشی شیطان و آنگاه جدال شیطان با پروردگار که تو خود مرا به نافرمانی برانگیختی و مهلت خواستن تا روز قیامت و مهلت یافتن و آنگاه تهدید کردن که تلافی خواهم کرد و هر چه بتوانم بندگانت را گمراه خواهم نمود و عتاب خداوند با او که از این جایگاه بیرون شو، بی‌گمان یک واقعه تاریخی که در زمانی معین رخ داده باشد نیست بلکه حقیقتی است ساری و جاری در زندگی همه آدمیان که هر بامداد و میان روز و شامگاه با آن روبه‌رو هستند زیرا شیطان و فرشتگان از حقایق کلی وجود انسانند. 🔘 شیطان و پیروان و ذرّیات او جبری مسلک‌اند و میل دارند هر گناهی را به گردن تقدیر یا خدا یا عوامل بیرون از ذات خود بگذارند در حالی که «آدم» تقصیر را بر گردن خود می‌نهد و بار مسئولیت گناه را به دوش می‌گیرد و با اینکه می‌داند همه کارها تقدیر الهی است وقتی پروردگار با او خطاب می‌کند که چرا نافرمانی کردی با شرمندگی می‌گوید اشتباه کردم و به نفس خود ظلم کردم و تقاضای عفو و بخشش دارم اما شیطان وقتی خداوند با او خطاب می‌کند که چرا نافرمانی کردی بحث و استدلال آغاز می‌کند، قیاسات مع الفارق و نامعقول می آورد و صریحا گناه را به پروردگار نسبت می‌دهد. 🔘 وقتی شیطان خود را تسلیم سلیمان نفس ناطقه انسانی کند بسیاری از نیروهای کار آمد آدمی که اغلب در اختیار شیطان قرار می‌گیرند هم به انسان باز می‌گردند: حرص در کار علم و تحقیق خرج می‌شود و خشم نیروی دفاعی علیه ظلم و فساد می‌گردد و کبر و غرور تاج عزت و افتخاری خواهد شد که خداوند بر سر آدمی می‌نهد و او را بی هیچ تکبر به کبریایی می‌رساند. 🔘 شیطان با خداوند گفت: «من از پیش رو و از پشت سر و از راست و چپ یعنی از همه سو بر غافلان خواهم تاخت و از راه خدا باز خواهم داشت» شیطان گاه کفر می‌گوید و تمسخر می‌کند و سخن انبیا و اولیا را خرافه می‌گوید و مومن را تحقیر می‌کند که شما مگر مغز حمار خورده‌اید که چنین اندیشه‌هایی در سر دارید و گاه بدتر از آن در لباس دین در می‌آید، قرآن به دست دارد و شما را از عذاب آخرت می‌ترساند و تسبیح به دست شما می‌دهد که تا می‌توانید ذکر بگویید و روزی یک ختم قرآن کنید تا هیچ درنیابید نه از یاد خدا نه از کلام خدا و محروم مذئوم و مطرود و ملوم و محسور شوید چنانکه من با این اوصاف از بهشت رانده شدم. " در صحبت قرآن " ؛ نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای. @HOWZAVIAN_khorasan