واما حکایتی از امام صادق برای اینکه چرا با وجود این همه شاگرد که تربیت قیام نکرد، 🤔😔👇 سهل یکی از یاران امام صادق(ع) به ایشان گفت ای فرزند رسول خدا! چقدر شما رئوف و مهربان هستید. شما امام هستید، چرا دفاع از حق خود نمى‌‌کنید، با این‌‌که بیش از صد هزار شیعه آماده نبرد دارید!! امام(علیه السلام) به خدمت‌کار فرمود: «تنور را روشن کن!». خدمت‌کار، تنور را روشن کرد. و امام(علیه السلام) به سهل گفتند «داخل تنور شو!». سهل تعجب کرد وگفت برای چه؟! 🤔در این هنگام هارون مکى در حالی که کفشهایش در دستش بود، وارد شد گفت «السلام علیک یا ابن رسول اللَّه». امام(علیه السلام) فرمود: «کفش­هایت را بیانداز، برو داخل تنور بنشین!». هارون مکی، کفش­هایش را انداخت و در داخل تنور نشست. در این هنگام امام(علیه السلام) با مرد خراسانی به سخن­ گفتن پرداخت و مانند کسی که در خراسان بوده از جریان‌هاى آن منطقه  خبر داد. سپس فرمود: «خراسانى برو ببین در تنور چه خبر است». خراسانی می‌گوید: به جانب تنور رفتم، دیدم هارون مکی چهار زانو در تنور نشسته است. بعد از تنور خارج شد، و به ما سلام کرد. امام(علیه السلام) فرمود: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا می شود؟!» خراسانی گفت: به خدا قسم! یک نفر هم نیست. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «به خدا یک نفر هم پیدا نمی ‏شود، ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این (هارون مکی) نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می‌دانیم»🤔😔 اللهم عجل لولیک الفرج🤲