#نوحه_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#حاج_عباس_واعظی
شاعر:حاج احمد واعظی
در گوشه ی زندان بلا
بیتاب و توانم ای خدا
تنها تو فقط داری خبر
از داغ نهانم ای خدا
در آتش تنهایی بود پا تا سر من
بسته به غُل و زنجیر همه بال و پر من
خون دِل من ریزد ز چشمان تر من
هرگز کسی آگه نبود
از آه و فغانم ای خدا
من یوسف زهرایم و در چاه بلایم
در سلول در بسته به غم ها مبتلایم
پُر خون شده از زنجیر کینه دست و پایم
زهر کینه و ظلم عدو
آتش زد به جانم ای خدا
من کعبه اهل دلم و ولّیِ کردگارم
من باغ گل عشقم و صفا بخش بهارم
من قبله حاجاتم گره خورده به کارم
زهر کینه و ظلم عدو
آتش زد به جانم ای خدا
به پیکر مجروهم همه باشد نشانه
زحلقه ی زنجیر و ز ضرب تازیانه
شمع بزم من اینجا بود آه شبانه
دیگر سیر از این غم خانه و
از جان و جهانم ای خدا
ای نور دو چشم من رضاجانم کجایی
چشمم به در زندان بود تا تو بیایی
ای پاره ی قلب من مرا کُشت این جدایی
دیگر سیر از این غم خانه و
از جان و جهانم ای خدا
https://eitaa.com/HajAbasVaezii