💢 مجموعه اشعار نخستین کنگره ملی شعر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده این سرباز را از نیلِ خون رد کن کشتی خضر و نوح را از چند و چون رد کن عشق و دمشق و خون و شمشیر و شب و شیون فرمانده ما را یک شب از شام جنون رد کن ما را ببر تا مرزهای قدس آزادی از لا به لای باغ‌های واژگون رد کن فرهاد بی شیرین نمی‌گنجد در این سلّول این عاشق لب‌تشنه را از بیستون رد کن فرمانده داوود نبی باش و سلیمان باش ما را سلامت از هجوم آزمون رد کن فرمانده ما را در شب سوریه، تا سوره با آیه‌ی "ن والقلم، مایسطرون" رد کن ما در صراط عشق با تو می‌رویم امروز فرمانده ما را از صراط مؤمنون رد کن دروازه‌ها در آتش امواج دریا سوخت ما را از این دروازه‌های بی‌کلون رد کن فرمانده دستت سایبان چشم‌های ماست ما را از آوار سراب این قرون رد کن فرمانده در این راه صد لشکر کمین کرده‌ست سرباز خود را از تب دیو درون رد کن از این ستون تا آن ستون شاید که چاهی هست سرباز را از این ستون تا آن ستون رد کن فرمانده قسمت کن زمین را، آسمان را نیز امروز این سرباز را از مرز خون رد کن 🏷 شاعر: هادی خورشاهیان