╔═.🌺.═══◌✤═══╗
#سه_دقیقه_در_قیامت🔰
✳️ گره گشايی
بيشتر مردم از کنار موضوع مهم »حل مشکلات مردم« به سادگي عبور ميکنند. اگر انسان بتواند حتي قدمي کوچک در حل گرفتاري بندگان خدا بردارد، اثر آن را در اين جهان و در آنسوي هستي به طور کامل خواهد ديد. در بررسي اعمال خود، مواردي را ديدم که برايم ً بسيار عجيب بود. مثلا شخصي از من آدرس مي خواست. من او را کامل راهنمايي کردم. او هم دعا کرد و رفت. من نتيجة دعاي او را به خوبي در نامه عملم مشاهده کردم! يا اينکه وقتي کاري براي رضاي خدا و حل مشکل مردم انجام ميدادم، اثر آن در زندگي روزمره ام مشاهده ميشد.
اينکه ما در طي روز، حوادثي را از سر ميگذرانيم و ميگوييم خوب شد اينطور نشد. يا ميگوييم: خدا را شکر که از اين بدتر نشد، به خاطر دعاي خير افرادي است که مشکلي از آنها برطرف کرديم.
من هر روز براي رسيدن به محل کار، مسيري را در اتوبان طي ميکنم. هميشه ، اگر ببينم کسي منتظر است، حتماً او را سوار ميکنم. يک روز هوا باراني بود. پيرزني با يک ساک پر از وسايل زير باران مانده بود. با اينکه خطرناک بود اما ايستادم و او را سوار کردم. ساک وسايل او گلي شده و صندلي را کثيف کرد، اما چيزي نگفتم. پيرزن تا به مقصد برسد مرتب براي اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد. بعد هم خواست کرايه بدهد که نگرفتم وگفتم: هرچه ميخواهي پول بدهي براي اموات ما صلوات بفرست.
من در آنسوي هستي، بستگان و اموات خودم را ديدم. آنها از من به خاطر دعاهاي آن پيرزن و صلواتهايي که برايشان فرستاد، حسابي تشکر کردند. اين را هم بگويم که صلوات، واقعاً ذکر و دعاي معجزه گري است. آنقدر خيرات و برکات در اين دعا نهفته است که تا از اين جهان خارج نشويم قادر به درکش نيستيم.
✨✨✨✨✨✨✨
پيامبر اکرم(ص)فرمودند: »گره گشايي از کار مؤمن از هفتاد بار حج خانه خداوند بالاتر است.« ثمرات اين گره گشايي آنجا بسيار ملموس بود. بيشتر اين ثمرات در زندگي دنيايي اتفاق ميافتد. يعني وقتي انسان در اين دنيا، خودش را به خاطر ديگران به سختي بياندازد، اثرش را بيشتر در همين دنيا مشاهده خواهد کرد. يادم مي آيد که در دوران دبيرستان،بيشتر شبها در مسجد و بسيج بودم. جلسات قرآن و هيئت که تمام ميشد، در واحد بسيج بودم و حتي برخي شبها تا صبح مي ماندم و صبح به مدرسه ميرفتم. يک نوجوان دبيرستاني در بسيج ثبت نام کرده بود. او چهره اي زيبا داشت و بسيار پسر ساده اي بود.
يک شب، پس از اتمام فعاليت بسيج، ساعتم را نگاه کردم. يک ساعت به اذان صبح بود. بقيه دوستان به منزل رفتند. من هم به اتاق دارالقران بسيج رفتم و مشغول نماز شب شدم. همان نوجوان يکباره وارد اتاق شد و سريع در کنارم نشست! وقتي نمازم تمام شد باتعجب گفتم: چيزي شده؟ با رنگ پريده گفت: هيچي، شما الان چه نمازي ميخواندي؟
گفتم: نمازشب. قبل اذان صبح مستحب است که اين نماز را بخوانيم. خيلي ثواب دارد. گفت: به من هم ياد ميدهي؟
⏪ پایان قسمت 2⃣2⃣
↩️ ادامه دارد
╚═◌✤═════.🌺.═╝
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada