✅ روضه خوانی فرزند شهید مدافع حرم علی زاده اکبر
🔸 حوالي زمستان ٩٢ بود.
هنوز غم از دست دادن پدر و فشار رواني و عصبي شديدي كه داشتم تمام نشده بود.
گاهي وقت ها تا صبح بيداري ميكشيدم. كلا براي مدت زماني سر در گم شده بودم. هميشه در سرم خاطرات دو نفره من و پدر تكرار ميشد. واقعا شرايط بسيار سختي بود. نميدانستم پس از شهادت پدر؛ وظيفه من در قبال خانواده به چه صورتي هست؟
فكر ميكردم بزرگترين مصيبت دنيا تنها براي من رخ داده
🔸 وقتي پا در بين الحرمين گذاشتم؛ همه اينها به يكباره تمام شد. حس ميكردم مقابل كسي ايستادم كه اين مصيبت من در مقابل مصيبت او چيزي جز ذره اي نيست!
من تنها توي كل زندگي ام يك بار به كربلا رفتم. اما همون يك بار چنان منو بي تاب و مشتاق كرده كه تنها آرزو و خواسته ام از خدا اينكه كه يك بار ديگه بتونم توي بين الحرمين قدم بزنم.
🔸 وقتي برگشتيم چند روز بعد گروهي از سپاه تهران براي مصاحبه به منزل ما آمدند. با خودم فكر كردم جلوي دوربين دقيقا چي بايد بگم؟! من اصلا كي هستم بخوام برا شهدا صحبت كنم؟!
تنها چيزي كه به ذهنم رسيد اين بود بگم صبر ما در مقابل صبر حضرت اباعبدالله و حضرت زينب چيزي به حساب نمياد.
وقتي تصور صحنه كربلا رو ميكنم ناخودآگاه اشك هام سرازير ميشه. رمز شهادت رو اگه بخوان از من بپرسن فقط ميگم گريه و عزاداري براي سيدالشهدا
https://www.instagram.com/tv/CSd3Nbpo5Ce/?utm_medium=copy_link
استاد حسن عباسی
💠
@Hasanabbasi_ir