•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• رفتم شبی به درگه آن پیر مِی فروش گفتم ز دست غم چه‌کنم؟گفت می بنوش از بحر سینه درّ سخن هدیه‌ات کنم چون گوشوار می‌کنی آن‌را به‌گو هوش خواهی که بی‌نیاز شوی از عطای خلق ای‌نور هردو دیده! ازاین‌پس به کار کوش انسان اگر به عیش و خور و خوب خو کند آزارِ بار منّت دونان کشد به دوش وز همنشین و همسر بد احتراز کن دیریست کاین پیام شنیدستم از سروش دانی نشان اهل ادب چیست رهگذر؟! صحبت کند به وقت و به موقع شود خموش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•••✾•••✾•••✾•••✾••• ▪️@HidajeNoo ▪️