خون گریه!
از: محمدکریم جوهری
در سوگ شهید سید حسن
نصرالله!
***
با داغت ای (سید حسن)
خون گریه کردیم
وی مهربان هامون و جیحون گریه کردیم
بیداد صهیون باز آتش ها
به پا کرد
سوزاند خشک و تر جهان
را مبتلا کرد
دستی به ظلم از آستین
شب در آمد
دردی به جان بنشست و
طاقت ها سر آمد
نصر خدا(نصراله) فرزانه
پر زد
خونش بسان لاله ها از
خاک سر زد
او آسمانی بود و شد
مست می دوست
یار خدا بود و شهید و
همدم اوست
آن شاهباز سدره ی اوج
رهایی
رفت و به دریا زد دل پاک
و خدایی
فرزند (زهرا)(س) بود
و همراهی حسینی
بی باک بود و داشت او راهی حسینی
او شد شهید راه آزادی و
ایمان
کوبید با مشتی گران
بر فرق شیطان
نامش درخشان از زمین
تا آسمان است
یادش همیشه در دل ما
جاودان است!