گفتند علی یک‌تنه با دست نگه داشت در را نه که با دست که با شست نگه داشت در را نه فقط لشکری از مرحبیان را در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت ازبس‌که علی بود و ولی بود به والله در سایه اسمش همه را پست نگه داشت نازم به دهانم که به شادی و به غصه یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت پرونده اعمال مرا دید و خوشم که حتی اگر از روی غضب بست نگه داشت تا دید که من گریه‌کن فاطمه هستم می‌خواست مرا خط بزند دست نگه داشت از هست خودش فاطمه دل کند و به این شکل یک عمر برای من و تو هست نگه داشت در پشت در سوخته در روضه‌اش آخر ما را ته آن کوچه بن‌بست نگه داشت ✍ @Hoseinie_Shoara