🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹بیان شد که با تسلط تمدن غرب بر جهان، شرایط امروز به شرایط قیام امام حسین(ع) مطابقت دارد و خطر بازگشت امت اسلامی به سوی کفر پدید آمده است. اما چرا تمدن غرب، کفرآمیز است؟ زیرا این تمدّن، بشریت را وادار کرده تا در برابر «دلار»، «علم و تکنولوژی» و «مدیریت جهانی توسط سازمان ملل» سجده نماید و نسبت به آنها حالت انقطاع پیدا کند. 🔸تمدّن غرب در ظاهر «آزادی ادیان» را به رسمیت شناخته و لذا برای ترویج مذاهب در کشورهای غربی، مانعی وجود ندارد. اما باید توجه داشت که شعار «آزادی ادیان و احترام به تمامی عقائد» به این معناست که «منکر خدا» و «معتقد به خدا» در عین آن‌که دو ترکیب متناقض‌اند، هر دو در این تمدّن محترم بوده و به رسمیت شناخته می‌شوند. پس اساساً دین و مذهب دارای احترام نیست؛ بلکه آنچه محترم است امر سومی است و آن عبارت است از «سازش و توافق بر سر دنیا» و همکاری برای ساخت زندگی بهتر! 🔹حیات مکتب سرمایه‌داری در بخش اقتصاد، به اوصافی همچون «استکبار و تفاخر و اسراف» باز می‌گردد که تئوریزه شده و به معادله‌ی علمی تبدیل شده؛ به نحوی که جامعه‌ی فاقد این سه وصف نمی‌تواند گردونه‌ی امور مالی خود را بچرخاند و به جذب سرمایه و تکنولوژی بپردازد. 🔸 در تمدّن غربی، «رابطه‌ی انسان با جهان» به عنوان متغیر اصلی قرار گرفته و «رابطه‌ی انسان با انسان» به تبع آن تعریف می‌شود و «رابطه‌ی انسان با خدا» نیز از دستگاه حذف شده است. یعنی آنچه اصل است، تسخیر طبیعت از طریق علوم و تکنولوژی است؛ زیرا هدف اهل دنیا، بهره‌مندی از دنیاست. 🔹 البته ادبیات تخصصی حوزه، تمدّن غرب و روابط ناشی از آن را کفرآمیز نمی‌داند زیرا تعریف دین در نزد فقهاء به اوامر و نواهی و احکام شرعی باز می‌گردد و در تطبیق احکام به موضوعات تخصصی نیز سبک زندگی موجود در اقتصاد غربی را بر اساس عدم مخالفت آن با شرع امضاء می‌نمایند. 🔸 اگر برای فهم از دین به اجتهادی اکتفاء شود که ظرفیت آن در سطح منطق انتزاعی است و سپس برای اداره‌ی کشور و در عرصه‌ی تحقق، به کارشناسی موجود مراجعه شود که بر اساس منطق مجموعه‌نگری بنا شده، روشن است که منطق قوی‌تر می‌تواند گزاره‌های دینی را به نفع گزاره‌های علمی و کارشناسی تأویل نماید و پیچیده‌ترین شکل تحریف دین را در سطح مدیریت نظام رقم بزند. 🔹بنابراین و بلیّه‌ی ما در دوره‌ی غیبت تا زمان ظهور، مصیبت‌های است و موضوع امتحان در این دوره، عرفان و کرامات روحی یا امور حسّی نیست بلکه این عصر، عصرِ «مقاومت معرفت» است و غیرمعصوم باید بتواند با محور قرار دادن علم معصوم، ظرفیت علمی خود را به تعادل برساند. 🔸فقاهت باید متناسب با حضور تمدّن کفر در تمامی ابعاد زندگی، آرایش جدیدی به خود بگیرد و انحرافات نوین و پیچیده‌ی امروز را کشف کند. زیرا سجده بر ابلیس و انقطاع نسبت به آن، در صحنه‌ی عینیت حضور یافته و در زندگی عموم مردم جاری شد. 📋متن چکیده مبحث دهم👇👇👇 ✅ @HossiniehAndisheh