⭕️وقتی یه لاف بزرگ، سه تا تیپ درست کرد! 🔹تو شهریار، یه روز گرم تابستونی، وسط مانور سالانه ارتش، عبدالله هدایت – همون سرهنگ خوش‌زبون و کاربلد ارتش – یه ایده نو تو سرش بود. یه واحد موتوریزه جدید! حالا این واحد چی بود؟ 🔸۱۰۰ - ۱۵۰ تا کامیون که چندتا سرباز ریخته بودن توش، نه زرهی داشتن، نه تانک، نه توپخانه... فقط کامیون و مقدار زیادی جوگرفتگی! 🔹هدایت ایده‌اش رو از طریق سرلشکر ضرغامی به گوش رضاشاه رسوند: «اجازه بدین اجرا کنیم، این یه چیز جدیده!» 🔸مانور شروع شد، گرد و خاک بلند شد و سربازها مثل برق از کامیونا پریدن پایین و با سرعت عجیبی خودشونو رسوندن به ارتفاعات. حالا تصور کن رضاشاه که با دوربین از بالای یه تپه داره نگاه می‌کنه، مات و مبهوت مونده بود: «این چیه دیگه؟ چطور اینا اینقدر سریع موضع گرفتن؟!» 🔹رضاشاه کلی ذوق کرد و گفت: «فوق‌العاده بود! عالیه!» و اینجا بود که هدایت سنگ تموم گذاشت؛ 🔸یه نگاه به رضاشاه کرد و گفت: «قربان، با سه تا از این واحدها، جلوی روس‌ها رو می‌گیریم!»🫤 و حالا جالب‌تر اینکه، رضاشاه اینو باور کرد و گفت: «خب، پس سه تا درست کنید!» 🔹و اینطوری بود که سه تیپ موتوریزه فقط با یه مانور ساده و یه لاف حرفه‌ای درست شد. 📌پ.ن: اینا قصه نیست، واقعیه! مستقیم از خاطرات ارتشبد فردوست اومده. 📚 منبع: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، صص 78-79 📣تشکل حوزوی سُعداء قم 🆔 @soada_qom