حقیقت_گناه
درک واقعی نسبت به حقیقت گناه خیلی می تواند در ترک گناه موثر باشد!
ما تا زمانی که درک واقعی نسبت به حقیقت گناه نداریم اگر هم گناه را ترک نماییم یک جورایی با رضایت قلبی نیست و یک کراهتی نسبت به این ترک داریم و گاهی در عالم درون نق می زنیم که حالا نمی شد این عمل حرام نباشه وتا من یک خرده خوش باشم.
مثال ما اگر هم گناه را ترک کنیم بدون شناخت حقیقت گناه،مثل کودکی است که میخواهد به بخاری داغ دست بزند ولی مادر جلوی او را می گیرد و می گوید جیز است!اما اندرون احوال این کودک اعتراض است و جیغ می زند تو نمی گذاری من خوش باشم!درست است خدا ما را منع نموده وما پرهیز می کنیم اما این پرهیز با جیغ و اعتراض درونی همراه است چون حقیقت گناه را نفهمیدیم که جیز است مثل همان کودک!
اینکه امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «لَوْ لَمْ یَنْهَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَنْ مَحَارِمِهِ لَوَجَبَ أَنْ یَجْتَنِبَهَا الْعَاقِل» (غررالحکم/7595) اگر خدا از حرام نهی نکرده بود، عاقل باید خودش از حرام اجتناب میکرد یعنی عاقل به حقیقت گناه پی برده است.ضرر گناه برای جان خود را متوجه است تعفن گناه را استشمام نموده است.این عاقل به معنای کسی که از چشم یا شامّه برزخی برخوردار است نیست به معنای کسی است که فکر می کند اهل تفکر است اهل حساب و کتاب است .
داستان
شما ببینید گناه در نظر مقدس اردبیلی چگونه بوده است:
طلبه جوانی از مقدس اردبیلی (ره) پرسید: استاد! آیا شما گناه میکنید؟
استاد گفت: فرزندم؛ همه انسانها جایز الخطا هستند.
دوباره پرسید: عموم انسانها را که میدانم، منظورم خود شما هستید، آیا شما گناه میکنید؟
مقدس اردبیلی (ره) با تبسم پاسخ داد: الله اکبر، حالا که اینقدر اصرار میکنی، باید بگویم نه! من گناه نمیکنم.
شاگرد پرسید: آیا فکر گناه هم نمیکنید؟
استاد فرمود: نه عزیزم، فکر گناه هم نمیکنم.
طلبه جوان که خیلی تعجب کرده بود پرسید: مگر امکان دارد استاد؟
مرحوم مقدس اردبیلی فرمود: آری، امکان دارد، اگر قبول ندارید من سؤالی از شما میپرسم، جواب صحیح آن را بدهید:
آیا شما نجاست میخورید؟
طلبه جوان که احساس میکرد مورد اهانت قرار گرفته، رنگ چهرهاش تغییر کرد و گفت: نه استاد، این چه سؤالی است؟
مقدس اردبیلی (ره) دوباره فرمود: آیا فکر خوردن نجاست را هم نمیکنی؟
جواب داد: نه
استاد فرمود: گناه نزد من مثل نجاست است، حتی بدتر از آن است.
عبرتها در آينه داستانها
نگاه مانگاه ملکوتی به اعمال باشد حال یا خودمان ملکوت گناه را دیده باشیم و شناخته بایم یا به خبر اهل ملکوت در این باره باور کنیم.
شما اگر به کسی بگویی آتش می سوزاند باور نکند تعجب میکنی که چرا حالیش نیست!
این ها مربوط به ظواهر و عالم ماده است که همه می بینیم و باور میکنیم.ولی همه عالم همین عالم ماده نیست ما عالم ملکوت هم داریم!خب!اگر خودمان نرسیدیم ونمی بینیم دلیل بر نبودن ملکوت نیست! انبیا آمدند تا دید انسان را بالا ببرند و اگر انسان حقیقت گناه را بفهمد دیگر نمیتواند گناه کند، و حتی فکر گناه را هم نمیکند.
به ما خبر دادند این عملی که مشا انجام می دهید یک ظاهر دارد یک باطن
به ما خبر داده اند این دروغی که می گویی یک اتفاقی در باطن عمل می افتد که به ضرر تو هست:
روایت
رسول خدا ص فرموده:
ان المؤمن اذا کذب بغیر عذر خرج من قلبه نتن
مؤمن هرگاه بدون عذر دروغ بگوید بوی گندی از قلبش بیرون می آید
جامع الاخبار، ص 417، فصل فی الکذب و الصدق، ح 1158
این بوی گند هم خودش را متعفن می نماید هم در عالم می پیچد و بر عالم اثر می گذارد.
دوستان این سخنرانی می توانید همین جا تمام نمایید ولی ممکن است از شما بپرسند یا اینکه خودتان در ادامه طرح سوال نمایید وادامه دهید.
اگر گناه برای خودم ضرر دارد خداوند چه اصراری به توبه من دارد؟
ممکن است کسی بگوید گناه برای من ضرر دارد استغفار چه سودی دارد؟که خدا این همه اصرار دارد.؟
در پاسخ باید بگوییم اگر با چاقو یا ساتور، انگشت خودمان را قطع کنیم، این دیگر ربطی به دین و اعتقاد آدم ندارد و بالاخره انگشت ما جدا میشود و درد میکشیم.گناه هم اثر خودش را گذاشته و خدای بنده نواز خدای لطیف و مهربان نمی خواهد بنده با این ضرر گناه در دنیا و آخرت ادامه زندگی دهد اینکه اصرار می فرماید بر توبه نظر لطف خداست.
یک اثر و ضرر گناه این است که ما را متعفن می نماید خدا می فرماید تا رسوا نشدید بیایید خودتان را معطر نمایید.
روایت
پیامبر(ص) فرمود:
تعطروا بالاستغفارلاتفضحنکم روائح الذنوب؛ خودتان را با استغفار خوشبو و معطر گردانید تا بوی گناه شما را رسوا و مفتضح نگرداند.