👓 خب می‌خوام یه داستان علمی تخیلی براتون تعریف کنم: 🔹 تو یه جایی بیرون کره زمین، قرار بود با یک ماموریت مشخص، یه سری کانون تاسیس بشه! 🔹 اول یه سری مسئولان گفتند که اصلا کانون تبلیغی همین کارهایی بود که بقیه می‌کردند! ما که اصلا نیازی نیست کار جدیدی انجام بدهیم! 🔹 یه سری دیگه از مسئولا که هیچ ارتباطی به تشکیل این کانونها نداشتند گفتند ما لبیک گفتیم و کار را شروع کردیم! ❗️ اما یه سری هم گفتند که نه این کانونها وظیفه ماست و باید تشکیل بدهیم: 🔹 اول در کنار بودجه‌های ریز و درشت، هزار میلیارد بودجه برای کانون کنار گذاشتند! 🔹 ۵۰۰میلیارد برای طراح‌ها، ۱۰۰میلیارد برای ناظرها، ۱۰۰میلیارد برای خرج جا و چای و پذیرایی، ۱۰۰میلیارد برای هدایای مدعوین، ۱۰۰میلیارد برای سند نویسی، ۹۰میلیارد هم برای تاسیس اون کانونها در شهرستان! ❗️ آخرش ده میلیارد برای اصل کار و تجهیز کانون و پول اساتید و پول پژوهشگرایی که روشهای تاثیرگذاری پیام را پیدا کنند و تامین معیشت اون مبلّغین! منتهی چون بودجه خرد خرد میاد این ده میلیارد آخر تخصیص نیافت و مسئولین به اون جمع مبلغ و استاد فرمودند بخاطر امر رهبر انقلاب شما وظیفتونه و باید کار کنید! رهبری فرمودند اگر این کار را نکنید اسلام سیلی خواهد خورد و شما خجالت نمی‌کشید که به امید پول می‌خواهید کار کنید؟!! 🔹 و طلاب درمانده هم اونجا رو رها کردند و خودجوش تصمیم گرفتند کانونهایی راه بیندازند ولو بیست درصد منویات رهبری شکل بگیره! ولی بهتر از رفتن توی ساختارهای مریضه! ❌ پی‌نوشت: ۵سال بعد این پیام را دوباره خواهیم خواند اگر عمری باشه و کسی حرفهای رهبری را یادش باشه! @HozeTwit