ھـور !'
#فاطمیھ↫حاجے ببخشیدا! عجب آدمای..↴♥🌿 . •✵ تو ماشین نِشستم گُفتم: بِبخشید عزیز، میشه ضَبطُ "خاموش" ڪ
↫حاجے ببخشیدا!عجب آدمای..↴♥🌿 . ➼• نِمیذاشتن به ناموسِ علے جسارت بشه.. سُڪوتم و ڪِه دید گفت: ظاهراََ ناراحتِت ڪردم..! گُفتم: نه! خواهش میڪُنم؛ واقعا داغِ مادر بده..! . ➼• مَخصوصا اگه جوون باشه.. گفت: آخے جَوون بودن؟ گفتم: اره "۱۸"ساله بود.. پرسید: گِرفتے ما رو حاجے؟! شُما ڪه خودت بیشتَر از "۱۸"سالته چطور مادَرتون..!؟ . ➼• حَرفش و قطع ڪَردم و گفتم: مادر شما هَست، این"۱۸"ساله مـٰادر همه ی ما شیعِه ها، حضرتـ زهرا" ۜ " ست؛ مَڪث ڪرد و با تعجب نِگام ڪرد و بعد خیره شُد به جاده.. . ➼• گُفت آها ببخشید، تازهِ متوجه شُدم؛ نمیدونستم اینجور اِحساس نزدیڪ بودن بِین آدما به حَضرتـ فاطمه" ۜ " هم وجود دارِه!راستے حاجے یه سے دی مَداحے هم دارم البته بَرا محرم ولے خُب اگه دوس دارید بِذارم.. . ➼• جَواب ندادم.. داشبورد و وا ڪَرد و یه سے دی گُذاشت تو ضبط.. نوای آشنایے بود. "یاحُسین غریبِ مادر" من بودمُ راننده و صِدای بلند مداحے و نِگاه خیسم به اَطراف.. . . ⇲🍁🦋↯•• 「 @bezibaeeyekrooya