▪️▪️گوشه ای زندان ▪️▪️
**************************
ای خدا گوشه ی زندان بلا جای من است
بسته بر کنده و زنجیر جفا پای من است
دل من تنگ شده کاش قفس باز شود
همچونی ناله کنم سوزدرین نای من است
به خدا بی گنه ام -- پسر فاطمه ام
تا زیا نه زندم ملحد بی دین دغا
روزوشب دانه ی زنجیرهواخوای من است
کار من ذکرنماز است وصیام و صلوات
قوت قلب من القصه دعاهای من است
به خدا بی گنه ام -- پسر فاطمه ام
دیده ام مانده به درکاش بیایدپسرم
دیدن روی رضا باز تمنای من است
کن خلاصم تو ازین قعر سیه چال جفا
شاهدخستگی ای پیکرم آوای من است
به خدا بی گنه ام -- پسر فاطمه ام
ای خدا کاش که معصومه بیاید به برم
شوق دیداررخش دردل شیدای من است
من به قربا ن سر ا نور شاه شهد ا
گریه ام بهرحسین سرور و آقای من است
به خدا بی گنه ام -- پسر فاطمه ام
راغب از حیله ی هارون ستمگر بشنو
چارده سال به زندان بلا جای من است
من درین گوشه ی زندان جفا پیرشدم
از زمین تابه فلک ناله وغوغای من است
به خدا بی گنه ام -- پسر فاطمه ام
_____________________________
شاعر : علی راغب