🍃یار غریب بیا با هم حرف بزنیم. بالأخره باید فکری کرد به حال فاصله‌ای که میان ما و توست. این طور اگر بگذرد، نه تغییری در احوال ما رخ می‌دهد و نه خبری از آمدن تو می‌رسد. ما باید خوب شویم. حرفی نیست. هر روز باید بیشتر از دیروز شبیه تو شویم. شکی نداریم. امّا حالا که خوب نمی‌شویم و هر روز بیشتر از دیروز از تو فاصله می‌گیریم چه کار باید کرد؟ گویی دوری از تو شرم و حیا را هم از من دور کرده امّا چه بگویم، چه نگویم، خودت نیک می‌دانی پس بگذار راحت حرفم را بزنم: حالا که ما شبیه تو نمی‌شویم عیبی دارد تو کمی شبیه ما بشوی؟ این طور فاصله‌مان کمتر می‌شود. نمی‌شود؟ وقتی تو شبیه ما و نزدیک‌تر به ما شدی ما هم سعی می‌کنیم قدمی پیش بیاییم و به تو شبیه شویم. یک قدم تو، یک قدم ما. خوب نیست؟ بگذار خودم جواب خودم را بدهم: نه، خوب نیست. عالم اگر سرپاست، برای همۀ خوبی‌هایی است که تو یک جا داری. تو اگر کمی شبیه ما بشوی، خدا بساط عالم را جمع می‌کند. عالم هنوز هست، زیرا چون تو، بندۀ خوبی هست. باز هم رسیدیم به اول خط: باید شبیه تو شویم! این همه صبر کردی، کمی دیگر هم صبر کن. از این ستون تا آن ستون فرج است. شاید شبیه تو شدیم! شبت بخیر یار غریب!