قدر پژوه 121ـ 2:
اربعین حسینی؛ باطل کننده سحر نئومشرکان و نئولیبرالیستها
دو قرارگاه رسالت و شرک در طول تاریخ مقابل یکدیگر صف آرایی کردند. در حالی که ابزار هدایت گروه اول کتاب آسمانی و معجزه الهی بود مترفین از سحر و جادو و فریب در قرارگاه خود بیشترین بهره را میبردند. پس از رنسانس در غرب و به ویژه از قرنهای شانزدهم و هفدهم به بعد سحرهی فراعنه، چهره علمی به شرک و بت پرستی دادند. مترفین و فراعنه بر گُردِه ساحران سوار و به عنوان مدیریت دانش، کل کفر مقابل کل ایمان ایستاد و شرک را در قالب دین «انسانیت» به جای توحید در قالب دین «الوهیت» نشاند. هیوم توحید را دین تعصب و شرک را دین تساهل نامید و شرک را به دلیل پذیرش باورهای دیگران، بر توحید که ابتدا با کلمه «لااله» نفی خدایان دیگر میکند، ترحیج داد. او با بیان به ظاهر علمی شرک را منشأ تحرک و شکوفایی و شجاعت و به دلیل امکان رقابت انسان با خدایان، کارآمدتر از توحید معرفی کرد. از نظر نئومشرکان و نئولیبرالیستها توحید و اعتقاد به خدای یکتا منشأ ضعف و خواری و رهبانیت شناخته شد.
اربعین، یعنی غلبه توحید ناب بر شرک؛ یعنی همه عزت در توحید است و بس؛ اربعین، یعنی میشود انسانهایی در سطح جمعیت یک کشور در طول سال کار کنند و همه تلاششان این باشد که در مدت کوتاه همه را فدای احیا و جهانی سازی فرهنگ عاشورا کنند و سعادت را برای خود و دیگران طلب کنند. اربعین نشان داد نه تنها توحید منشأ ضعف و خواری و رهبانیت نیست، که اوج عزت و سربلندی است. نشان داد نه تنها توحید منشأ ناکارآمدی نیست که منشأ فرهنگ و حرکت جهادی و در اوج کارآیی است.
اربعین، در مقابل رمالانی که به بهانه هدایت کشورها به سمت پیشرفت گرداگرد نظریه توسعه غربی گردآمده بودند ایستاد و بطلان همه بافتههای نظریه توسعه غربی را به اثبات میرساند و نظریه مقاومت را به جای وابستگی نشاند. اربعین، یعنی جایگزینی نظریه صبر و مقاومت به جای نظریه وابستگی توسعه؛ یعنی غلبه استراتژی خودسازی، به معنای تربیت توحیدی و انسان متصل به قدرت لایزال الهی و در اوج ایثار و فداکاری به جای «انسان خود خواه و برای خود خواه»؛
🖋دکتر سید محمدکاظم رجایی