( کتاب مجید بربری)
روایت زندگی شهید متفاوت مدافع حرم عمه جان زینب(س)
برشی از متن کتاب:
صدای قل قل قلیان به گوش و بوی تنباکو به مشام می رسید.روی تخت های دو نفره و سه نفره کنار هم نشسته بودند و چایی میخوردند و قلیان هم کنارشان بود و گاهی دودی هم بلند میشد. اینها برای مجید ناآشنا نبود، بیشتر جوانی اش را همین گونه گذراند، مجید از راه رسید و یک دفتر و خودکار هم دستش بود. با بیشتر کسانی که آن جا بودند سلام و علیک داشت. وقتی مجید می رسید جا برایش باز میکردند و به او قلیان تعارف میکردند...
_ بفرما مجید جون! با طعم پرتغال
_نه داداش چند ماهی میشه که نمی کشم...
(بخشی از خاطرات شهید مدافع حرم مجید قربان خانی)
#شهدا
#معرفی_کتاب
#ادمین
@ISTA_ISTA