#پرونده١
#پست١
همونطور كه قبلا گفتيم و قصد كردم؛
قرار شد ازين به بعد حال و هواي صفحاتم رو يكم عوض كنم؛
اگه دنبال اينيم كه خودمونو گفتمان كنيم!
اگه داعيه ي اينو داريم كه ميخوايم جريان بسازيم!
چراكه بعقيده ي من هنرمندي كه نتونه جريان بسازه يا جريان پيشرو خودش رو رشد بده؛ تعالي بده؛ اگه از دنياي هنر خداحافظي نكنه خيانت كرده!
هنري كه كنشگري اجتماعي نداشته باشه ميشه
#مخدر جامعه؛ نه تعالي بخش!
و ميدونيم كه هر مخدري فقط تسكين دهنده است و نه درمانگر! اونم تسكيني موقت!
فكرها كردم؛ براي موضوعا و حتي نوع بيانشون؛
دليل كمتر بودنم توي اين مدت همين بود!
آخر به اين نتيجه رسيدم كه بيايم براي هركدوم از موضوعا پرونده ببنديم؛
تا فقط يه پست گذرا و زودگذر نباشه؛
يه مدت درگيرمون كنه تا قشنگ بخوردمون بره!
بقول معروف: مطلب جا بيفته!
اما از كجا بايد شروع ميكردم؟
اگه بخوام براي مخاطب حرف روزِ بدرد بخور بزنم؛
و اگه اون مخاطب رو غريقي درنظر بگيريم كه توي درياي اون موضوع غوطه وره؛
طبيعتاً براي نجات؛ اول بايد
#دريا رو بشناسيم!
دريايي كه مخاطب؛ امروزه توي اون غوطه وره درياييه به اسم
#شهرت_دوستي و
#شهره_دوستي !
و موجي كه هر روزه با اون برخورد داره چيزي نيست جز مفهومِ
#ســـــــلــــبـــــريـــتـــي ! (
#ستاره )
همون اولش سوالايي ذهن آدمو درگير ميكنه:
- اصلاً
#سلبريتي بده يا خوبه؟
- نسبتش با گفتمان ما چيه؟
- موضع مبناي ما (دين) نسبت به اون چيه؟
- آيا ميشه هم
#سلبريتي بود و
#سلبريتي_دوست و داعيه ي جريان سازي ديني در قالب هنر رو داشت؟
و ...
اما براي اينكه بتونيم به اين سوالا و سوالاي ديگه جواب بديم؛ اول بايد ببينيم:
اصلاً
#سلبريتي_چيست؟ و چه ماهيتي داره؟
يعني بجاي
#آسيب_شناسي و
#رويكرد_آسيب_شناسانه اول رويكرد
#معنا_محور داشته باشيم!
@ista_ista